English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (5 milliseconds)
English Persian
bright finish صافکاری براق
Other Matches
bright تابناک
bright درخشان بدون روکش
bright براق
bright تیزهوش
bright درخشان
bright باهوش
bright زرنگ
bright افتابی
bright درخشان تابان
bright روشن
bright anneal ملتهب شدن
bright blue لاجوردی
bright drawn کشیدن در حالت التهاب
bright luster صیقل کاری کاملا" براق
bright red قرمز روشن
bright with joy بشاش
bright work سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
bright lights شهربازیبزرگیکهدرآنوسایلبازیزیادیدرآنیافتمیشود
bright anneal روشنی ناشی از گداختن گداختن
bright line spectrum طیف خطی روشن
finish پایان
finish دست کاری تکمیلی
finish تمام شدن پرداخت رنگ وروغن
finish تمام کردن رنگ وروغن زدن
to finish off پرداخت کردن
to finish off کارهای دست باخر را انجام دادن
finish بپایان رسانیدن
to finish off تمام کردن
finish پرداخت کار
finish پرداخت
finish پایان مسابقه
finish انتهای فرآیند یا تابع
finish تماس انتهایی
finish انجام دادن چیزی تا انتها
finish تکمیل کردن
finish کامل کردن
finish بیرون اوردن پارو در هر بار از اب
finish به انتها رسیدن
mirror finish درخشان
phosphate finish لعاب فسفات
phosphate finish روکش فسفات ضد زنگ و مات
plaster finish اندود گچ
oil finish روغن زنی دست اخر
satin finish برق
to fight to a finish تاپایان کارجنگیدن انقدرجنگیدن تایکطرف بکلی شکست بخورد
mirror finish براق
satin finish جلا
edge finish شیرازه بافی [جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
finish knife کارد یا تیغ [مخصوص پرداخت سطح فرش]
end finish گره جناقی [گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود]
hard finish روکاری زبر
glaze finish پرداخت برق یا لعاب
photo finish استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
black finish پوشش سیاه
brown finish صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
brush finish مخطط کردن
brush finish خط انداختن
brush finish اج دادن
dull finish کالیبر مرده
dull finish رخده مرده
early finish زودترین زمان ختم یک فعالیت
finish line خط پایان
finish crossover طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish style طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
finish stock موجودی کالای ساخته شده
finish tape نوار پایان مسابقه
finish yarn نوار پایان مسابقه
garrison finish پیروزی غیرمنتظره
to finish the ball into the net با توپ گل زدن [فوتبال]
latest finish time دیرترین زمان ختم یک فعالیت
It was a racket from start to finish . از اول تا آخرش کلک بود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com