Dictiornary-Farsi | broad a wake | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 72 (5 milliseconds)

English	Persian
broad a wake	کاملا بیدار


Other Matches

wake	دنباله کش تی
wake	رد ناو
wake	خط حرکت ناو
wake	جریانهای حلقوی بال
wake	شیار
wake	کف پاشنه
to wake	بیدار شدن
in the wake of <idiom>	درنتیجه ،شرح ذیل
wake up	تنظیم کردن یا شروع یا مقدار اولیه دادن
wake up	کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
in the wake of	بتاسی
in the wake of	بتقلید
in the wake of	در دنبال
wake	از خواب بیدار کردن رد پا
wake	شب زنده داری کردن
to have someone wake you up	بگذارید کسی شما را بیدار کند
to wake up	بیدار شدن
wake	بیداری
wake	شب زنده داری
wake	شب نشینی
wake	احیاء
wake robin	گل شیپوری
wake light	چراغ تشخیص خط حرکت ناو
lyke wake	پاسبانی مرده در شب
wake surfing	موج سواری بدنبال قایق
Be quiet so as not to wake the others.	ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
Please don't wake me until 9 o'clock!	لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
Wake not a sleeping lion . <proverb>	شیر خفته را بیدار نکن.
broad	عریض
broad	پهن
broad	قسمت پهن
broad	پهناب
broad	پهنا
broad	پهناور زن هرزه
broad	گشاد
broad brimmed	دارای لبه پهن
broad reach	حصولپهناور
broad shouldered	شانه پهن
In broad daylight.	درروز روشن
broad band	باند پهن
broad band	پهن باند
broad shoulders	نیروی باربری یا طاقت تحمل مسئولیت
broad bean	باقلا
broad irrigation	کوداب دادن
broad head	نوک پیکان با 2 یا 3 تیغه
broad shoulders	شانههای پهن
broad minded	روشن فکر
broad jump	پرش طول
broad interpretation	تفسیر موسع
broad spectrum	طیف گسترده
broad gauge	ریل راه اهن خیلی دور از هم
broad tuning	میزانسازی زمخت
broad minded	دارای فکر وسیع
broad leaved	غیر سوزنی
broad leaved	پهن برگ
broad leafed	غیر سوزنی
broad leafed	پهن برگ
the broad of the hand	کف دست
broad jumper	پرش کننده طول
broad arrow engine	موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
to broad cast information	خبری که درهمه جا منتشرشود
broad-leaved endive	ملچفرنگی
standing broad jump	پرش طول بدون دورخیز
broad beam headlamp	نور افکن با تشعشع عرضی
broad base tower	دکل فشار قوی
broad ligament of uterus	عضلهعریضرحم
broad day light	روز روشن
broad-leaved garlic	سیرخرس
broad-leaved garlic	پیاز خرسی
broad-leaved garlic	والک کوهی
broad welt side pocket	جیبپهنپهلو

broad a wake

کاملا بیدار