English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 93 (6 milliseconds)
English Persian
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
Other Matches
controlled interception رهگیری کنترل شده
interception جداسازی
interception رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع
interception قطع کردن
interception حائل شدن
interception جلوگیری
air interception عمل رهگیری هوایی رهگیری کردن
night interception استراق سمع شبانه
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
night interception رهگیری شبانه
electrical interception رهگیری الکترونیکی
night interception کمین شبانه
outside broadcast برنامهتلویزیونییارادیوییکهدرهوایآزادضبطشود
broadcast پخش
broadcast پراکندن
broadcast توزیع اطلاعات در یک فضای وسیع
broadcast پیام یا دادهای که به چندین کاربر ارسال شود
broadcast سخن پراکنی
broadcast پراکندگی
broadcast پخش اخبار
broadcast اعلام کردن
broadcast پخش خبر کردن
broadcast داده پراکنی
broadcast سخن پراکنی پراکندن
broadcast پخش کردن
broadcast اشاعه دادن رساندن
broadcast منتشر کردن
broadcast انتشار
broadcast ارسال داده به چندین گیرنده 2-
broadcast تصویر ویدیویی یا سیگنالی که مشابه نمونه آن در ایستگاه تلویزونی است
broadcast 1-
broadcast شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
broadcast پیامی که در شبکه به همه صادر شود
broadcast منتشر
broadcast station ایستگاه فرستنده
to broadcast seed تخمی که درهمه جا پاشیده شود
party political broadcast تبلیغاتانتخاباتیاحزابدررادیویاتلویزیون
controlled مهار شده
self-controlled خوددار
self controlled خوددار
controlled کنترل شده
controlled port بندر نظامی کنترل شده
controlled pattern بارریزی کنترل شده هوایی بارریزی با استفاده ازگسترش معین چترها
controlled passing عبور ومرور کنترل شده
radio-controlled وسیلهایکهبوسیلهسیگنالهایرادیوییکارکند
controlled passing عبور کنترل شده
controlled port بندرکنترل شده
controlled rectifier یکسوکننده تنظیم پذیر
controlled reprisal انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
controlled sampling نمونه گیری کنترل شده
controlled war جنگ محدود
controlled war جنگ پیش تنظیم
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
remote-controlled دستگاهکنترلازراهدور
controlled net شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
controlled mosaic موزاییک تنظیم شده
controlled mosaic موزاییک کنترل شده
controlled burning اتش زنی کنترل شده
controlled atmosphere هواسپهر واپاده
controlled atmosphere جو واپاده
controlled atmosphere اتمسفر کنترل شده
controlled atmosphere گاز محافظ
controlled area منطقه کنترل شده
controlled area منطقه ممنوعه
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
controlled airspace فضای هوایی کنترل شده
controlled variable متغیر کنترل شده
close controlled رهگیری بروش کنترل نزدیک
close controlled همکاری نزدیک
controlled burning اتش زنی واپاده
controlled company شرکتی که تحت کنترل شرکتی باشد
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
controlled inventory موادکنترل شده اقلام بررسی شده
controlled exercise تمرین کنترل شده
controlled exercise مانور کنترل شده
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
controlled effects جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
controlled effects اثرات کنترل شده
controlled economy اقتصاد تحت کنترل
controlled inventory اقلام ذخیره کنترل شده
controlled economy اقتصادارشادی
controlled stick steering دسته دنده خودکار
silicon controlled restifier یکسو کننده کنترل شده سیلیکانی
controlled thermonuclear reaction جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
controlled access road راه با ورودی محدود
automatically-controlled door درکنترلخودکار
remote-controlled points نقطهکنترلازراهدور
controlled stick steering دستگاه فرمان کنترل شده اهرم فرمان خودکار
computer controlled machine دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
solenoid controlled valve سوپاپ الکترومغناطیسی
raven's controlled projection test ازمون فرافکنی کنترل شده ریون
It must be left to the future to repeat the study under better controlled conditions این را باید به آینده باقی گذاشت که پژوهش را در شرایط کنترل شده بهتر تکرار کرد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com