Dictiornary-Farsi | broken stone | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (9 milliseconds)

English	Persian
broken stone	خرده سنگ
broken stone	سنگریزه
broken stone	سنگ شکسته


Other Matches

broken	رام واماده سوغان گیری
broken	نقض شده
broken	منقطع منفصل
broken	شکسته شده
broken <adj.>	شکسته [دستگاهی]
broken	شکسته
broken <adj.>	خراب
broken down	ازپای درامد
broken-down	ازپای درامد
broken marriage	زناشویی گسیخته
broken country	زمین دوعارضه
broken english	انگلیسی دست و پا شکسته
broken fibres	تار عضلانی پاره شده
broken field	محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
broken ground	زمین ناهموار
broken sleep	خواب بریده بریده
broken rock	صخره
broken hardening	سخت گردانی شکسته
broken money	پول خرد
broken stowage	فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی
heart broken	محنت زده
heart broken	دل شکسته
wind broken	دچار پربادی
wind broken	ریوی شده
wind broken	خسته
In my broken English .	با انگلیسی دست وپا شکسته ام
The socket is broken.	پریز برق شکسته است.
The lamp is broken.	لامپ خراب است.
My car has broken down.	اتومبیلم خراب شده است.
to be broken on the wheel	روی چرخ گاری مردن [نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
a broken arm	بازوی شکسته
broken winded	تنگ نفس
broken wind	یلپپیک
broken weather	هوای بی قرار
broken country	زمین مضرس
broken bricks	سنگریزه
broken bricks	پاره اجر
broken-hearted <adj.>	دل شکسته
broken-hearted	دلشکسته
broken hearted	دلشکسته
broken homes	خانواده گسیخته
broken home	خانواده گسیخته
Burglars have broken in.	دزد ها [با زور] آمده بودند تو.
He broken an Olympic record.	رکورد المپیک را شکست
The door – handle has broken off.	دسته درشکسته است
To speake broken French.	فرانسه دست وپ؟ شکسته صحبت کردن
My face has broken with pimples.	صورتم جوش زده است
broken traffic line	خط گسسته برای امد و شد
I had my car broken into last week.	هفته پیش از ماشینم دزدی کردند.
he received a broken hand	دستش شکست
The dog has broken loose .	سگ زنجیرش را باز کرد وفرار کرده است
broken traffic line	خط چین برای امد و شد
That jar is broken and that measure spilt . <proverb>	آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
He felt like he'd finally broken the jinx.	او [مرد] این احساس را میکرد که بالاخره طلسم را شکنده بود.
The house next door was broken into/burgled/burglarized yesterday.	دیروز دزد خانه همسایه را زد.
stone saw	اره سنگبری
stone	هسته
stone a	عصرحجر
stone a	عصرسنگ
stone	سنگ
To stone someone .	کسی راسنگ باران ( سنگسار) کردن
through stone	سنگ سرتاسری
stone	سنگ میوه سنگی
stone	سنگ قیمتی
stone	سنگسارکردن
stone	هسته دراوردن از تحجیرکردن
stone pitching	سنگ فرش
stone pictching	سنگ فرش
stone mason	سنگ کار
stone man	بعداپرسیده شود
stone lining	پوشش سنگی
stone lining	روکش سنگی
stone lily	سنگواره سوسنیان
stone pit	کان سنگ
stone pit	معدن سنگ
stone pit	سنگ کنی
stone pit	محل بدست اوردن اطلاعات اجر
stone quarry	معدن سنگ
stone reserve	ذخیره سنگ
stone river	رود سنگ
to peg a stone	سنگ انداختن
stone tongs	گاز انبر سنگبری
stone fruit	میوه الویی
stone fruit	میوه هسته دار
stone break	یکجور گیاه که در سنگ میروید
stone break	کاسرالحجر
cast stone	سنگ مصنوعی
cap-stone	سنگ نعل درگاه
stone breaker	سنگبر
stone broke	کاملا ورشکست
stone broke	لات بی پول
stone carving	سنگتراشی
stone chat	چکچکی
stone chisel	قلم سنگتراشی
stone coal	زغال سنگ خشک یا خالص
stone cutter	حجار
stone cutter	سنگبر
stone dust	خاک سنگ
stone dust	گرد سنگ
stone floor	سطح سنگفرش شده روسازی سنگفرش
stone boiling	جوشاندن بوسیله سنگ داغ سنگ جوش
stone ware	سفالینه بسیار سخت
knee-stone	زانوزن
angle-stone	سنگ نبش
stone deflector	منحرفکنندهسنگی
stone steps	پلهسنگی
white stone	مهرهسفید
foundation stone	سنگبنا
stone-cold	بسیارسرد
To kI'll two birds with one stone	با یک تیر دونشان زدن
knee-stone	سنگ لچکی
bladder stone	سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
altar-stone	[سنگ رویه فوقانی محراب]
cast the first stone <idiom>	همیشه آماده جنگیدن است
heart of stone <idiom>	شخصیت با یک سرنوشت وخوی بی رحم
rolling stone <idiom>	ستاره سهیل
stone-broke <idiom>	آه دربساط نداشتن
black stone	مهرهیسیاه
precious stone	سنگ قیمتی
stone work	کار سنگی
stone work	ساختمان سنگی بنایی با سنگ
stone work	جایگاه سنگ تراشی
the stone was worn	سنگ ساییده
the stone was worn	شد
lithographic stone	سنگچاپزغالی
corner-stone	سنگ نبش
boundary-stone	کتیبه
boundary-stone	لوح
to stone to death	سنگسارکردن
trass stone	سنگ تراس
date-stone	[سنگ ترکیب شده در دیوار که تاریخ ساخت آن بنا در آن قید شده است.]
trass stone	سنگ سیمان طبیعی
head-stone	سنگ قبر
Bath Stone	سنگ آهک دانه ای
arch-stone	سنگ طاق
base stone	سنگ زیرین
stone block	قالبسنگ
grind stone	سنگ سمباده
ear stone	سنگ گوش
dumping stone	خرده سنگ
dimension stone	سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
dimension stone	سنگ بریده
cut stone	سنگتراشی
cut stone	سنگ تراش دار
cut stone	سنگ تراش
curling stone	سنگ مخصوص بازی بولینگ روی چمن
crushed stone	سنگریزه
crushed stone	سنگ شکسته
edge stone	سنگ نبشی
edge stone	سنگ نبش
grind stone	سنگ چاقو تیزکنی
gravel stone	سنگریزه
gravel stone	ریگ
grape stone	هسته انگور
grape stone	دانه انگور
foot stone	سنگ پایین کوه
foot stone	سنگ شالوده
float stone	سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
float stone	سنگ سایش
fire stone	سنگ چخماق
corner stone	سنگ بنا
corner stone	پایه
corner stone	بنیاد اساس
Stone Age	پارینه سنگی
Stone Age	عصر حجر یا عصر سنگ
Stone Age	عصر حجر
stone hearted	سنگدل
hail stone	تگرگ
hail stone	دانه تگرگ
stone deaf	کاملا کر
grave stone	سنگ قبر
paving stone	سنگفرش
stepping stone	سنگ زیر پا
artificial stone	سنگ مصنوعی
artificial stone	سنگ ساختمانی
corner stone	سنگ کنج
corner stone	سنگ سوک
cope stone	سنگ سربنا
cope stone	سنگ کتیبه
chalk stone	سفیده نقرسی
burnishing stone	مهره
border stone	سنگ مرزی
border stone	جدول
bladder stone	سنگ مثانه
bench stone	سنگ سمباده رومیزی
stepping stone	جاپا
philosophers' stone	کیمیا
kerb stone	سنگچین گرداگرددهانه چاه
kerb stone	سنگ حاشیه سنگ بست
pumice stone	اسفنج معدنی
quarry stone	تکه سنگ
kerb stone	سنگ جدول
quarry stone	پاره سنگ
rag stone	تخته سنگ
iron stone	سنگ اهن خام
rocking stone	سنگ بزرگی که باندک زوری میتوان انراغلتانید
key stone	سنگ تاج
key stone	سنگ سر طاق
philosophers stone	گوگرد سرخ
placed stone facing	سنگفرش