English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 175 (8 milliseconds)
English Persian
bronze star medal مدال ستاره برنز
Other Matches
bronze medal مدال برنز
bronze service star نشان خدمت برنزی
medal صورت
medal سکه مانند
medal مدال
medal شبیه
medal شکل
medal نشانی شبیه سکه مدال
medal نشان
the reverse of the medal طرف یا جنبه دیگر موضوع
medal of honor نشان افتخار
medal of freedom مدال ازادی
medal of honor مدال افتخار
service medal نشان خدمت
air medal نشان پرواز
silver medal مدال نقره
gold medal مدال طلا
campaign medal مدال جنگی
silver medal نشان نقره
american campaign medal نشان خدمت امریکا برای سالهای 64- 1491
american defense service medal نشان خدمت ارتش امریکا درسال 14- 9391
bronze برنز
bronze الیاژ مس و قلع
bronze گستاخی
bronze رنگ برنز
bronze مفرغ
bronze مسبار
bronze برنزی
bronze برنگ برنز
bronze medals مدال برنز
bronze welding جوشن برنز
bronze palm نشان برگ خرمای برنزی
bronze plated روکش مفرغی
brass and bronze برنج و برنز
art bronze برنز صنعتی
phosphor bronze مفرغ فسفردار
phosphor bronze فسفر برنز
bronze arrowhead نشان پیکان برنزی
silicon bronze مفرغ سیلیسیم دار
silver bronze هفت جوش
corinthian brass or bronze یکجور مفرغ که ازسیم و زرومس ترکیب می کردند
brass and bronze foundry ریخته گری برنج و برنز
co-star نقش مشترک داشتن
co-star همبازی
co-star همبازیگر
five star افسر پنج ستارهای
two star دریا دار
two star سرلشکر
co-star همبازیگری کردن
two star دوستارهای
d. star ستاره جفتی
all-star تیم تمام ستاره
star نوعی قایق دونفره
star ستاره
star نشان ستاره اختر
star کوکب
star ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
star نجم
star باستاره زینت کردن
all star تیم تمام ستاره
star انجم
star sapphire یاقوت کبود درخشان
star turn ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star thistle قنطوریون ستارهای گل توری
star spangled ستاره نشان
star spangled مزین به ستاره
star shell گلوله نورافشان
star program برنامه کامل
star program بدون خطا اجرا شود
star of bethlehem عیسی
star of bethlehem ستاره بیت اللحم
star connection اتصال ستارهای
star connection اتصال ستاره
star crossed بدشانس
star crossed دارای ستاره نحس
star drag وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
star finder ستاره یاب
star globe ستاره یاب کروی
star grass هر نوع گیاه گل ستارهای
star handle دستگیره گردان
star network شبکه ستارهای
star turn موضوع مهم وقابل توجه
star voltage ولتاژ ستاره
star facet (8) تراشستارهای
film star ستارهیکفیلم- سوپراستار
rising star آیندهدار باآتیه
star sign علامتزودیاک
star-studded فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
star shell گلوله منور
lucky star <idiom> ستاره بخت واقبال
shooting star تیرشهاب
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
star diagonal ستارهمورب
Star Wars جنگ فضایی
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
star washer واشر ستاره ای
star anise بادیان ختایی
star bit بیت ستاره
star catalogue فهرست ستارگان
star chamber دادگاه عالی مدنی وجنایی
star chamber جابرانه وسری
star chart نقشه ستارگان
star circuit مدار ستارهای
the north star ستاره قطبی یا شمالی
word star یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
shooting star ستاره ثاقب
star nebula سحابی ستارهای
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
evening star ناهید
evening star زهره
evening star برجیس
evening star عطارد
evening star ستاره شامگاهی
falling star تیر شهاب
fixed star ستاره ثابت
fixed star ثوابت
gaint star ستاره غول
giant star ستاره بزرگ و درخشان
evening star مشتری
interconnected star اتصال زیگزاگی
Energy Star استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
dwarf star ستاره کوتوله
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
blazing star ستاره دنباله دار
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
binary star دوتایی
campaign star نشان جنگی ستاره
falling star حجر سماوی
cascaded star روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
shooting star شهاب ثاقب
day star ستاره بامداد
day star خورشید
falling star شخانه
double star دوتایی
double star دوگانه
jet star نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
Pole Star ستاره قطبی
north star ستاره شمالی
north star جدی
star cloud ابری ستارهای
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
falling star شهاب
Pole Star جدی
proto star پیش ستاره
pulsating star ستاره ضربان دار
pulsating star ستاره تپنده
radio star اختر رادیو
Pole Star Polaris
north star ستاره قطبی
neutron star ستاره نوترونی
star cloud سحابی ستارهای
falling star تیرشهاب
falling star ثاقب
star nebula ابری ستارهای
moring star ستاره بامداد
moring star ستاره صبح ناهید
moring star شباهنگ
moring star زهره
morning star ستاره صبح
morning star زهره
morning star ستاره بامدادی
multiple star ستاره چندگانه
Guernsey Star-of-Bethlehem سیر ناپل
born under an unlucky star بد اختر
star delta switch کلید ستاره مثلث
hitch one's wagon to a star <idiom> دنبال هدف رفتن
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
open star cluster خوشه باز ستارهای
heliacal rising of a star طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
heliacal setting of a star افول نمودارستاره پیش ازخورشید
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
section of a follicle: star anise قسمتهایمختلفبرگه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com