Dictiornary-Farsi | brown minor | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 111 (7 milliseconds)

English	Persian
brown minor	براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است


Other Matches

brown out	کاهش جریان برق
Brown	قهوه ای
brown	قهوهای کردن
brown	برشته کردن
brown	سرخ کردن
brown	خرمایی
brown finish	صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
brown-noser	آدم چاپلوس
furnace brown	قهوهای کوره
brown-noser	متملق
brown study	عالم رویا و هپروت
dark brown	رنگ قهوه ای تیره
brown major	براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
brown sugar	شکر سرخ
brown rust	سیاهک
brown major	براون بزرگتر
brown ware	سفالینه
brown-noser	کاسه لیس
nut brown	رنگ قهوهای فندقی
nut brown	رنگ شاه بلوطی
little brown jug	مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
brown ball	توپقهوهای
brown sugar	شکر خام
brown iron ore	سنگ اهن قهوهای
brown iron ore	لیمونیت
brown air city	شهر با مه دود اسیدی
brown sequard syndrome	نشانگاه براون- سکار
To color a room brown.	اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
spearman brown prophecy formula	فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
brown & sharpe wire gauge	اندازه براون- شارپ سیم
This tie tones in with a brown jacket(coat).	این کروات با کت قهوه ای جور می آید
minor	شخص نابالغ
minor	کهاد [ریاضی]
minor	کهاد
minor	صغیر
minor	جزیی
minor	در رشته ثانوی یا فرعی تحصیل کردن کماد
minor	صغری
minor	رشته فرعی کهاد
minor	محزون
minor	اصغر
minor	خردسال
minor	پایین رتبه خرد
minor	کوچکتر
minor	پایین رتبه
minor	صغیر کم
minor	کوچک
minor	فرعی
minor	کمتر
minor planet	اخترواره
ursa minor	خرس کوچک هفت اورنگ کهین
minor suit	یا خال گشنیزی
minor suit	خال خشتی
minor sort	مرتب سازی جزیی جورسازی فرعی
minor repair	تعمیرات کوچک
minor premise	مقدمه صغری
the minor premise	صغری
minor premiss	صغری
minor port	بندر کوچک
minor planet	سیاره خرد
minor vote	رای اقلیت
ursa minor	دب اصغر
a minor incident	یک حادثه جزئی
minor term	صغرای قیاس منطقی
teres minor	ماهیچهحداقلترس
ursa minor	خرس کوچک
minor border	حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
minor planet	سیارک
asia minor	اسیای صغیر
minor cycle	خرد چرخه
minor control	کنترل کم
minor control	کنترل ضعیف
minor constituent	عنصر جزئی
minor constituent	عنصر فرعی
minor change	خرد تغییر
minor axis	قطر اقصر
minor arts	هنرهای فرعی
minor epilepsy	صرع کوچک
leo minor	شیر کوچک
leo minor	اسدالاصغر
indiscerning minor	صغیر غیر ممیز
discerning minor	صغیر ممیز
minor offence	جرم خلافی
canis minor	سگ کوچک
canis minor	کلب اصغر
minor cycle	چرخه خرد
minor diameter	قطر کوچک
minor pieces	سوارهای سبک شطرنج
minor penalty	خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
minor party	حزب اقلیت
minor order	صفوف روحانی پایین درجه
minor league	لیگ فرعی
minor offence	خلاف
minor of matrix	کهاد ماتریس
minor occultation	غیبت صغری
minor planet	asteroid
minor diameter	قطر کوچکتر قطر اقصر
minor league	دسته یا گروه فرعی ورزشی تیمهای کودکان یا تازه کارها
minor exchange	تفاوت کوچک
minor elements	عناصر فرعی
minor elements	عناصر جزئی
punishment of a minor offence	مجازات تکدیری
commit a minor offence	خلاف کردن
commit a minor offence	مرتکب جرم خلافی شدن
guilty of a minor offence	خلاف کار
guilty of a minor offence	مرتکب جرم خلافی
minor sciatic nerve	عصبسیاتیککوچک
minor sort key	یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
court of minor offence	محکمه خلاف
minor ablutions as prescribed by shariah	وضو