Dictiornary-Farsi | brown sugar | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 91 (2 milliseconds)

English	Persian
brown sugar	شکر سرخ
brown sugar	شکر خام


Other Matches

brown	خرمایی
brown out	کاهش جریان برق
brown	برشته کردن
Brown	قهوه ای
brown	قهوهای کردن
brown	سرخ کردن
nut brown	رنگ شاه بلوطی
brown rust	سیاهک
brown-noser	کاسه لیس
brown ware	سفالینه
brown study	عالم رویا و هپروت
little brown jug	مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
brown-noser	متملق
furnace brown	قهوهای کوره
brown ball	توپقهوهای
brown-noser	آدم چاپلوس
nut brown	رنگ قهوهای فندقی
brown minor	براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
brown major	براون بزرگتر
dark brown	رنگ قهوه ای تیره
brown finish	صیقل دادن به وسیله سرخ کردن
brown major	براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
To color a room brown.	اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
brown iron ore	سنگ اهن قهوهای
brown sequard syndrome	نشانگاه براون- سکار
brown air city	شهر با مه دود اسیدی
brown iron ore	لیمونیت
spearman brown prophecy formula	فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
brown & sharpe wire gauge	اندازه براون- شارپ سیم
This tie tones in with a brown jacket(coat).	این کروات با کت قهوه ای جور می آید
Some sugar, please.	لطفا مقداری شکر.
sugar	شیرینی
sugar	ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugar	تبدیل به شکر کردن
sugar	شکر
sugar	شیرین کردن متبلور شدن
sugar	قند
how is sugar	بهای قندچیست قند درچه حال است
demerara sugar	شکر زرد و درشت
sugar daddy	مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
beet sugar	قند چغندر
beet sugar	شکر چغندر
sugar tongs	قند گیر
weight the sugar	قند را بکشید
barley sugar	آب نبات
wood sugar	قند چوب
wood sugar	گزیلوز
caster sugar	شکر آشپزی
sugar-apple	سیتافال هندی
to sugar the pill <idiom>	چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]
barley-sugar	ستون مارپیچی
sugar daddies	مرد مسن و پولدار که با زن جوانتر رابطه دارد
sugar daddy <idiom>	پیرمردی که پولدار است به خانمهای جوان درقبال مصاحبت پول پرداخت میکند
sugar lump	قطعهمکعبیشکر قندحبه
icing sugar	نوعیشکرکهبرایساختشیرینیکاربرددارد
What invert sugar	قند معکوس چیست
sugar maple	افرای سخت
sugar maple	افرای قندی
milk sugar	لاکتوز
maple sugar	شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
lump sugar	قند کلوخه یاقالبی یاخرد
loaf sugar	قند کله
grape sugar	دکستروز
granulated sugar	شکر
fruit sugar	fructose=
foots of sugar	پس مانده یا سلف قند
corn sugar	دکستروز
compound sugar	اولیگوساکارید
sugar beet	چغندر قند
amino sugar	قند امین دار
sugar cane	نیشکر
moist sugar	شکر خام
moist sugar	شکر مازندران
much sugar was left	قند زیادی باقی ماند
sugar loaf	بشکل کله قند
sugar loaf	کله قندی
sugar loaf	کله قند
sugar carbon	زغال قند
sugar candy	شیرینی
sugar candy	نبات
sugar apple	سیب دارچینی
cane sugar	نیشکر
grape sugar	گلوکز راست بر
sugar basin	قند دادن
sugar basin	شکردادن
sugar apple	سفرجل هندی
the sugar ran short	قندمان کم امد
we ran short of sugar	قندمان کم امد
to sugar-coat the pill [American E] <idiom>	چیزی بدی را طوری بکنند که کمتر ناخوشایند بنظر بیاید [اصطلاح مجازی]