Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
buff wheel
چرخ سنباده
Other Matches
wheel measurement
[ wheel measuring]
بازرسی چرخ
[سنجش چرخ]
buff
چرم گاومیش
buff
چرم زردخوابدار
buff
ضربت
buff
جلا پوست انسان
buff
گاو وحشی زردنخودی
buff
محکم
buff
از چرم گاومیش
buff
با چرم پرداخت کردن
buff
خنثی کردن جنبیدن
buff
نوسان کردن
buff
رنگ نخودی
buff
براق کردن
double buff
تاکل دو شیاره
buff stick
بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
buff stick
چوبیکه چرم
buff leather
چرم گاومیش
double buff
قرقره قلاب دو شیاره
blind mans buff
ازمن داری
blind mans buff
چشم بندی چشم بندانک
blind man's buff
از من داری
blind man's buff
چشم بندانک
to be a fifth wheel
[to be in the way]
آدم اضافه
[بدون همسر]
بودن
[در جشنی که همه زوج دارند]
to take the wheel
پشت رل نشستن
wheel well
محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
fifth wheel
چرخپنجم
wheel
دوک نخ ریسی
wheel
چرخ نخ ریسی
third wheel
سومینچرخدنده
four wheel
چهارچرخه
He's a fifth wheel.
او
[مرد]
آدم زایدی است.
wheel
[همچنین علامتی در فرش چین به مفهوم چرخه زندگی]
fifth wheel
جفت ساز که خودرو را به تریلر وصل میکند
be a fifth wheel
<idiom>
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
wheel
چرخ سمباده
wheel
گردش ناو
wheel
چرخ طایر
wheel
گرداندن
wheel
چرخیدن
wheel
رل ماشین
wheel
چرخش
wheel
دور
wheel
اتحادیه ورزشی
wheel
چرخ
wheel
جاروب کردن با پا
wheel
ساسایی
adjustment wheel
چرخ متحرک
catherine wheel
رجوع شود به pinwheel
cogged wheel
چرخ دندانه دار
toothed wheel
چرخ دندانه دار
worm wheel
چرخ دنده حلزونی
pitch wheel
چرخکوککردن
worm wheel
دنده کرمی شکل
worm wheel
پیچ حلزونی
press wheel
چرخفشار
wheel wright
چرخ ساز
banding wheel
چرخهچرخنده
centre wheel
چرخهمیانی
fourth wheel
چهارمینچرخهای
escape wheel
دندهخلاص
drive wheel
چرخدنده
hand-wheel
چرخدستی
large wheel
چرخبزرگ
main wheel
چرخاصلی
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
modulation wheel
چرختعدیلصدا
front wheel
چرخجلو
brake wheel
چرخ دندانه دار
wheel sucker
دوچرخه سوار ماهر در ادامه مسیر پشت سر نفر دیگری برای کاستن از فشار هوا
wheel center
مرکز چرخ
water wheel
چرخاب
wheel bearing
بلبرینگ چرخ
wheel base
فاصله بین چرخ جلو و عقب در خودروهایی که از یک اکسل بیشتر دارند
water wheel
دولاب
two wheel tractor
تراکتور دوچرخه
turbine wheel
چرخ توربین
trick wheel
اطاق اسکان
wheel chair
صندلی چرخ دار
wheel horse
اسب چرخ کش اسب نزدیک چرخ
wheel indicator
نشانگر سکان
wheel spoke
پره چرخ
wheel spanner
چرخ کش
wheel load
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
wheel shaft
میله چرخ
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
wheel puller
چرخ کش
wheel printer
چاپگر چرخ دوار
wheel pressure
فشار چرخ
wheel mode
ماهواره یا بخشی از ان که اغلب با سرعت کم بمنظورپایدارسازی وضعیت دوران میکند
trick wheel
چرخ سکان
rotating wheel
چرخهدوار
wheel gloves
دستکش رانندگی
wheel brace
آچار چرخ خودرو
wheel wrench
آچار چرخ خودرو
to spin a wheel
چرخی را تند چرخاندن
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
spinning wheel
چرخ ریسندگی
[این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
cathedrian wheel
پنجره چرخی
wheel barrow
فرقون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
wheel barrow
فرغون
[ساخت و ساختمان]
[ابزار]
dog-wheel
دماغه
dog-wheel
استوانه
to be broken on the wheel
روی چرخ گاری مردن
[نوعی مجازات اعدام در قرون وسطی]
Barlow's wheel
چرخ بارلو
[مهندسی برق]
cogged wheel
چرخ دنده
wheel tractor
فرمانتراکتور
wheel head
سرچرخدنده
wheel cylinder
سیلندرچرخدنده
wheel chock
مانعچرخ
turning wheel
چرخهسفالگری
tracing wheel
چرخهترسیم
striker wheel
چرخهضارب
wheel trim
قالپاق
wheel and deal
<idiom>
buckled wheel
چرخ خم شده
[تاب خورده]
forged wheel
چرخ آهنگری شده
steered wheel
چرخ هدایت شده
cast wheel
چرخ ریختگی
cog wheel
چرخ دنده
adjustable wheel
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
to reinvent the wheel
<idiom>
هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
reversible wheel
چرخی که در دو جهت بگردد
spoked wheel
چرخاسبوکد
gyro wheel
rotor gyro
fly wheel
چرخ لنگر
ferris wheel
چرخ فلک
ferris wheel
گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
emery wheel
چرخ سمباده
driving wheel
چرخ گرداننده
driving wheel
چرخ محرک
four wheel drive
محرک چهار چرخ
daisy wheel
عضو چاپ کننده در یک چاپگرچرخ دوار
cup wheel
چرخ سمباده
fly wheel
چرخ لنگر فلایول
grinding wheel
چرخ سنباده
grinding wheel
چرخ سنگ زنی
grinding wheel
چرخ سمباده
gear wheel
چرخ دنده
gear wheel
چرخ دندانه دار
fly wheel
چرخ طیار
free wheel
حرکت بدون رکاب زدن
four wheel brake
ترمز چهار چرخ
fly wheel
چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
crown wheel
چرخی که دندانههای ان نسبت به سطح ان عمودباشد
control wheel
صفحه تنظیم کننده
abrasive wheel
سنگ چاقو تیز کنی
abrasive wheel
چرخ سمباده
steering wheel
غربالک
steering wheel
چرخ سکان فرمان اتومبیل
steering wheel
چرخ فرمان
steering wheel
رل
spare wheel
چرخ زاپاس
spinning wheel
چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
spinning wheel
چرخ طیار
spinning wheel
دوک نخ ریسی
spinning wheel
چرخ نخ ریسی
activity wheel
گردونه فعالیت
all wheel drive
محرک تمام چرخها
control wheel
صفحه کنترل
color wheel
گردونه رنگ امیزی
cog wheel
چرخ دندانه دار
chain wheel
چرخ زنجیر
capstan wheel
چرخ لنگر فلایویل
capstan wheel
چرخ دوار
buffing wheel
چرخ سنباده
break wheel
چرخ قطع
brake wheel
ترمز چرخها
band wheel
چرخ تسمه خور
balance wheel
رقاص ساعت
four-wheel drive
محرک چهار چرخ
print wheel
چرخ چاپ
split wheel
چرخ نیمه یا نصفه
spoke wheel
چرخ پره دار
sprocket wheel
چرخ زنجیر
suspension wheel
چرخ تعلیق خودرو
paddle wheel
چرخ پره دار متحرک کشتی بخار
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
sprocket wheel
چرخ دندانه دار که سوراخ شده یا پیاپی قرار می گیرد
mill wheel
چرخ یا پره اسیاب
persian wheel
چرخاب
split wheel
نیم چرخ
persian wheel
دولاب
potter wheel
صفحه افقی گردنده که کوزه گر گل بران قالب میکند
potter's wheel
چرخ کوزه گری
planet wheel
چرخ دنده چرخان بدورمحور
ratchet wheel
چرخ ضامن
ratchet wheel
چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
ratchet wheel
اچار ضامن دار
rear wheel
چرخ عقب
short wheel
خودرو شاسی کوتاه
pin wheel
چرخ و فلک کوچک
magnet wheel
چرخ رتور
idler wheel
چرخ طیار
toothed wheel
چرخه دندانه دار
pin wheel
درساعت سازی چرخی که دندانههای استوانهای دارد
toothed wheel
چرخ دنده
idler wheel
چرخ یا دنده چرخندهای که حرکت را به چرخ دیگری انتقال میدهد
impluse wheel
چرخ فشار مستقیم
the turn of a wheel
گردش چرخ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com