Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (3 milliseconds)
English
Persian
buffer solution
محلول بافر
Other Matches
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
buffer
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
buffer
محلول تامپون
buffer
بافر
buffer
تامپون
buffer
ضربه گیر بالشتک
buffer
ماشین لرزنده
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که در حافظه اصلی خوانده یا نوشته شود
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
buffer
وسیلهای که به دستورات یا داده ها اجازه میدهد پیش از کامل شدن قبلی داده جدید وارد کنند
z buffer
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
buffer
حافظه میانجی
buffer
حافظه موقت
buffer
حافظه میانی
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت تا وقتی که پردازنده یا رسانه آماده پردازش آن شود
buffer
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
buffer
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند
buffer
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
buffer
دافع اطاق خرج
buffer
ضربت گیر
buffer
پرداخت کردن
buffer
فضایی موقت ذخیره سازی برای دادهای که منتظر پردازش است
buffer
میانگیر
buffer
سپر
buffer
ضربت خور حائل
buffer
استفاده از میانگیر
cn solution
گازاشک اور مایع
solution
تادیه تسویه
solution
راه حل
solution
حل محلول
solution
شولش
solution
حل
solution
محلول
solution
پاسخ یک مشکل
cn solution
محلول گاز اشک اور
solution
چاره سازی
solution
انحلال
buffer storage
حافظه میانگیر
buffer storage
انباره میانگیر
buffer stock
موجودی احتیاطی
buffer stock
مواد اولیه ذخیره
buffer stock
موجودی ذخیره
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید
storage buffer
میانگیر انباره
buffer state
دولت کوچکی راگویند که بین دو کشور بزرگ واقع شده و از برخورد وبروز اختلاف بین انهاجلوگیری میکند
buffer state
دولت حایل
buffer stage
مرحله میانگیر
buffer stock
ذخیره اتکائی
disk buffer
میانگیر دیسک
refresh buffer
یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
output buffer
میانگیر خروجی
oil buffer
ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
off screen buffer
فضای RAM برای نگهداری تصویر پیش از نمایش آن روی صفحه
keyboard buffer
بافر صفحه کلید
elastic buffer
میانگیر ارتجاعی
elastic buffer
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
disk buffer
بافر دیسک
buffer tank
تانکرحائل
buffer register
ثبات میانگیر
buffer area
ناحیه میانگیر
buffer zones
منطقه پیشگیری
buffer zones
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone
منطقه جلوگیری ازخطر احتمالی
buffer zone
منطقه پیشگیری
buffer zone
منطقه تامین
buffer stock
تامین ذخیره
buffer zones
منطقه تامین
buffer body
بدنه دافع
buffer capacity
فرفیت بافر
buffer pool
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند
buffer memory
حافظه میانیگر
buffer duo
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
buffer distance
محوطه امنیت
buffer distance
حاشیه امنیت
buffer condenser
خازن میانگیر
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
buffer chamber
اطاق خرج
solution of a problem
حل یک مسئله
solid solution
محلول جامد
soda solution
محلول جوش شیرین
soap solution
محلول صابون
soap solution
اب صابون
shellac solution
لاک الکل
saturated solution
محلول سیر شده
solid solution
کریستال مخلوط
solution of continuity
گسیختگی
solution polymerization
بسپارش محلولی
solution
[process]
راه حل
unique solution
راه حل یگانه
unique solution
جواب منحصر بفرد
unique solution
راه حل منحصر بفرد
supersaturated solution
محلول ابر سیر شده
supersaturated solution
محلول فوق سیر شده
battery solution
محلول باتری
stock solution
محلول ذخیره
standard solution
محلول استاندارد
solution to a problem
راه حل یک مسئله
[procedure of]
solution
راه حل
optimal solution
راه حل مطلوب
fehling solution
محصول فهلینگ
exothermic solution
انحلال گرماده
exact solution
حل دقیق
endothermic solution
انحلال گرماگیر
antifreezing solution
محلول ضد یخ
approximate solution
حل تقریبی
solution gas
گاز حل شده
solution of battery
الکترولیت باتری
danc solution
نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
cutting solution
محلول برش
corner solution
راه حل گوشهای
benedict's solution
محلول بندیکت
caustic solution
محلول سوزاور
graph solution
حل ترسیمی
heat of solution
گرمای انحلال
optimal solution
راه حل بهینه
acid solution
محلول اسید
normal solution
محلول نرمال
metastable solution
محلول شبه پایدار
alkaline solution
محلول قلیایی
antifreezing solution
ضد یخ
iterative solution
راه حل تکراری
ideal solution
محلول ایده ال
soild solution
محلول جامد
buffer-bar
[railway]
ضرب خور
[قطار]
solution heat treatment
عملیات حرارتی محلول
A solution suddenly proffered itself.
ناگهان راه حلی به نظر رسید.
integral heat of solution
گرمای کل انحلال
molar heat of solution
گرمای مولی انحلال
substitutional solid solution
محلول جامد جانشینی
differential heat of solution
گرمای انحلال تفاضلی
total heat of solution
گرمای کل انحلال
We must find a basic solution.
باید یک فکر اساسی کرد
This would provide an obvious solution
[to the problem]
.
این می تواند یک راه حل واضح
[به مشکل]
فراهم می کند.
I racked ( cudgeled ) my brain to find a solution .
به مغزم فشارآوردم تا راه حلی پیدا کنم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com