Dictiornary-Farsi | building block | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
building block	کنده ساخت
building block	بنا کنده
building block	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد


Search result with all words

building block principle	طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
Other Matches

building	ساختمان
building	عمارت دیسمان
building	بنا
building enterprise	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
building craftsman	کارگر ماهر ساختمانی
building costs	هزینههای ساختمان
building construction	روسازی
building construction	معماری
building connection	انشعاب ساختمان
building component	اجزای ساختمان
bridge building	پل سازی
building inspectorate	دفتر نقشه کشی
building limes	اهک ساختمانی
building operations	عملیات ساختمانی
building official	بازرسان ساختمان
building material	مصالح ساختمانی
building material	مصالح ساختمان
building machinery	ماشین الات ساختمانی
building line	بر ساختمان
building line	بر ساختمانی
building line	راسته
building line	امتداد
reactor building	ساختمانرآکتور
service building	ساختمانسرویس
slab building	ساختلوح
to pull down a building	خراب کردن ساختمانی
to demolish a building	خراب کردن ساختمانی
to tear down a building	متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building	متلاشی کردن ساختمانی
to demolish a building	متلاشی کردن ساختمانی
to tear down a building	خراب کردن ساختمانی
intelligent building	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
turbine building	ساختمانتوربین
building society	شرکتوام دهندهمسکن
sick building	اشارهبهساختمانهایمدرن
They bombarded the building.	ساختمان رابه توپ بستند
The building is in ruins .	ساختمان خراب است
building log	چوب گرد ساختمان
building line	خط کناری ساختمان
Industrialized building	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
public building	بنای همگانی
industrial building	بنای صنعتی
industrial building	ساختمان صنعتی
house building	ساختمان مسکونی
home building	ساختمان مسکونی
height of building	بلندی ساختمان
gigantic building	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
framed building	ساختمان تیر پایهای
exhibition building	ساختمان نمایشگاه
situation of a building	وضع قرارگرفتن بنا
situation of a building	موقعیت ساختمان
site building	زمین ساختمانی
office building	ساختمان اداری
nest building	لانه سازی
to shift to the new building	اسباب کشی کردن
model building	الگوسازی
ship building	کشتی سازی
main building	ساختمان اصلی
machine building	ماشین سازی
site building	زمین زیربنا
the interior of a building	اندرون عمارت
to found a building	ساختمانی بینادکردن
to found a building	عمارتی برپاکردن
building up alloy	الیاژ مخصوص روکش کاری
building unit	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
building unit	واحد ساختمانی
building system	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
building system	سیستم ساختمان
building sand	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
building plant	وسایل ساختمان
building permit	پروانه ساختمان
building up of generator	پیش تحریک مولد
building work	کار ساختمانی
containment building	ساختمانمحدودشده
to plan a building	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to plan a building	عمارتی راطرح ریزی کردن
tower building	ساختمان برجی
commercial building	تیمچه
commercial building	تیم
commercial building	سرای
administrative building	ساختماناداری
capital building	سرمایه سازی
building owner	صاحب کار
apartment building	ساختمان اپارتمانی
body building	ورزش زیبایی اندام
body building	پرورش اندام
body building	بدنسازی
body-building	ورزش زیبایی اندام
body-building	پرورش اندام
body-building	بدنسازی
building site	عرصه
building sites	کارگاه ساختمانی
building sites	عرصه
building site	کارگاه ساختمانی
building contractor	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
to break into a building	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
administration building	ساختمان اداری
administration building	قسمت اداری
road building	جاده سازی
building blocks	کنده ساخت
building blocks	بنا کنده
building blocks	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building trade worker	تعمیرکار ساختمان
building trade joinery	نجاری ساختمان
power house building	ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
word building test	ازمون واژه سازی
building steel lathing	بافت ساختمان فولادی
building steel lathing	اسکلت فلزی ساختمان
basic building materials	مواداولیهساختمان
building material dealer	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
elvis has left the building <idiom>	[تمام شده است]
A multi-storey building.	ساختمان چندین طبقه
machine building industry	صنعت ماشین سازی
local building inspector	پلیس ساختمان
a building of small scale	عمارت کوچک
article of a building by law	ائین نامه ساختمان
elvis has left the building <idiom>	[نمایش به اتمام رسیده]
road building slag	شلاکه جاده سازی
road building machine	ماشین جاده سازی
In appiarance it is a strong building.	بظاهر ساختمان محکمی است
his equitable savings and loan building	[پس انداز عادلانه و ساختمان وام
To make a forcible entry into a building.	بزور وارد ساختمانی شدن
bed building stage of river	تراز سطح متوسط اب رودخانه
to burgle [British E] / burglarize [American E] a building.	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.	ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
block	مانع شدن
block	یک دستگاه ساختمان
block	پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block	انسداد
block	قطعه زمین
block	سدکردن غیرمجاز حریف
block	توده
block	بنداوردن
block	وقفه
self block	خودبندی
block	بلوک سیمانی
block	سد کردن خطا
block	دفاع
block	دفاع در مقابل ابشار
block	قرقره طناب خور
block	سد
block	توده قلنبه
block	منطقه
block	پارازیت
block	کنده
block	قرقره
the block	مردن بوسیله گردن زنی
block	سد کردن
v block	گونیای جناقی
block	جعبه قرقره
block	اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block	بلوک
block	کنده مانع ورادع
block	قطعه
block	بستن مسدود کردن
block	مانع شدن از بازداشتن
block	قالب کردن
block	مانع
on the block <idiom>	فروخته شده
block	سد قالب
block	بندال
block	فراکسیون
block out	جاسازی
block	مسدودکردن
block	مجموعهای از موضوعات در یک گروه
block	بلوک ساختن
block	توقف رویدادن چیزی
block	بلاک
block	یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block	قالب ریختن
block	تعدادی رکورد ذخیره شده به عنوان یک واحد
snatch block	قرقره فلزی چفت دار
to block [to block up] [to clog] [to clog up] something	جلوی جریان [ریزش] چیزی را گرفتن
snatch block	قرقره پران
spike over the block	ابشار از بالای دفاع
knock one's block off <idiom>	خیلی سخت به کسی صدمه زدن
starting block	سکوی شروع
starting block	تخته استارت
stone block	قالبسنگ
storage block	بلوک ذخیره
radium block	بلوک شعاعی
chock-a-block	بالا کشیده
punch down block	وسیلهای که در شبکه محلی برای اتصال کابل UTP
radius block	بلوک شعاعی
pully block	قرقره مرکب
block-capital	سرستون بالشتکی
key-block	سنگ تاج
cluster-block	چندین طبقه آپارتمان
breeze-block	خاکه زغال نیمه سوز
block-plan	نقشه اولیه ساختمان
block-house	دژ چوبی
shoulder block	سد کردن حریف با ضربه شانه
block-cornice	قرنیز بلوکی
chip off the old block <idiom>	(هرچی گذاشته اون برداشته)رفتار مشابه به والدین داشتن
swage block	قالب سوراخ سوراخ
swivel block	قرقره گردان
two man block	دفاع دونفره
hoisting block	گیرهجرثقیل
earth block	پلاکزمینی
wood block	قاب چوبی سقف و کف اتاق قطعه چوب