Dictiornary-Farsi | building connection | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
building connection	انشعاب ساختمان


Other Matches

connection	پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection	اتصال
connection	ارتباط
connection	اتصال زمین
connection	اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection	پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات در یک شبکه محلی است
connection	اتصال یا چیزی که متصل میشود
v connection	اتصال مثلث
y connection	اتصال شلواری
y connection	اتصال ستاره
connection	انشعاب
connection	پیوند
connection	رابطه
connection	پیوستگی اتصال
connection	وابستگی
connection	بستگی نسبت
connection	مقام
connection	خویش
ground connection	اتصال زمین
connection terminal	پایانه اتصال
electrical connection	متصلکنندهالکتریکی
haunched connection	اتصال ماهیچهای
hardwired connection	می بجای ورودی و سوکت
mains connection	اتصالاصلی
delta connection	اتصال مثلث
delta connection	سیم پیچ مثلث
delta connection	اتصال دلتا
electric connection	اتصال الکتریکی
exhaust connection	اتصال خروجی
overhead connection	اتصالبالایی
connection survey	نقشه برداری منطقه ربط
connection plug	دو شاخه
connection of the vaginal	passages anal and افضاء
cascade connection	اتصال کاسکاد اتصال پلهای
cascade connection	تعداد وسیله یامدار که به صورت سری مرتب شده اند
cascade connection	خروجی یکی ورودی برای دیگری است
cascade connection	دو یا چندین دستگاه مشابه که پشت سر هم مرتب شده اند وخروجی یکی به ورودی دیگری وصل میشود
connection box	جعبه اتصال
connection cable	کابل اتصال
connection diagram	دیاگرام اتصال
connection diagram	دیاگرام مداری
connection factor	ضریب انشعاب
connection fuse	ماسوره اتصال دهنده
connection fuse	فیوزاتصال
connection line	خط اتصال
cascade connection	اتصال ابشاری
earth connection	اتصالزمینی
internal connection	اتصال داخلی
plug connection	کنتاکت پریز
plug connection	اتصال دوشاخه
trunk connection	اتصال مشترکین از طریق ترانک
series connection	اتصال دنبالهای
series connection	اتصال زنجیری
series connection	اتصال سری
star connection	اتصال ستارهای
star connection	اتصال ستاره
tandem connection	اتصال ابشاری
tandom connection	اتصال دنبال هم
tandom connection	اتصال ابشاری
taylor connection	اتصال تیلور
pipe connection	اتصال لوله
phonograph connection	پریز مخصوص پیکاپ
interrupt a connection	قطع شدن یک اتصال
connection point	مرکزاتصال
coach connection	کلاجمتصل
chimney connection	دودکشمرتبطکننده
three phase connection	اتصال سه فازه
main connection	اتصال اصلی
mesh connection	اتصال توری
microphone connection	اتصال میکروفن
zigzag connection	اتصال زیگزاگ
outer connection	اتصال خارجی
outer connection	پیوند برونی
parallel connection	اتصال موازی
telephone connection	اتصال تلفنی
faulty connection	رابطه اشتباه [الکترونیک مهندسی برق]
to make a connection	رابطه ای برقرار کردن
I missed the connection.	من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
to catch the connection	وسیله نقلیه رابط را گرفتن
solderless connection	اتصال بدون لحیم
two phase connection	اتصال یا مدار دو فازه
Is there a connection to Glasgow?	آیا به شهر گلاسگو تعویض دارد؟
physical connection	اتصال مادی
connection to ventilator	اتصال به هواکش
building	بنا
building	عمارت دیسمان
building	ساختمان
idling current connection	اتصال جریان بی باری
idle current connection	اتصال جریان بی باری
inlet pipe connection	اتصال لوله ورودی
zig zag connection	اتصال زیگزاگی
series parallel connection	اتصال سری- موازی
series parallel connection	اتصال زنجیری- موازی
main circuit connection	اتصال مدار اصلی
air hose connection	اتصالشلنگهوا
open delta connection	اتصال مثلث باز
three phase bridge connection	اتصال پل سه فازه
electrical connection panel	صفحهاتصالبهبرق
flexible hose connection	رابطانعطافپذیرلوله
post-insulated connection	پس از پیوند عایق دار شده
rear [front] connection	اتصال [جلوئی] پشتی
video connection panel	صفحهاتصالبهنمایشگر
He talked in this connection (vein).	دراین زمینه صحبت کرد
double delta connection	اتصال مثلث دوبل
fits units with ... connection	مناسب برای دستگاه هایی با اتصال ... [الکترونیک مهندسی برق]
telephone test connection	اتصال ازمایش تلفن
connection of loom pieces	متصل کردن قطعات دار [قالی]
to break into a building	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
to found a building	ساختمانی بینادکردن
to found a building	عمارتی برپاکردن
to plan a building	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
to plan a building	عمارتی راطرح ریزی کردن
tower building	ساختمان برجی
building contractor	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
containment building	ساختمانمحدودشده
to tear down a building	خراب کردن ساختمانی
intelligent building	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
Industrialized building	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
building line	خط کناری ساختمان
reactor building	ساختمانرآکتور
service building	ساختمانسرویس
slab building	ساختلوح
turbine building	ساختمانتوربین
The building is in ruins .	ساختمان خراب است
They bombarded the building.	ساختمان رابه توپ بستند
sick building	اشارهبهساختمانهایمدرن
to pull down a building	خراب کردن ساختمانی
administrative building	ساختماناداری
to demolish a building	متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building	متلاشی کردن ساختمانی
to tear down a building	متلاشی کردن ساختمانی
to demolish a building	خراب کردن ساختمانی
building society	شرکتوام دهندهمسکن
office building	ساختمان اداری
building system	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
building log	چوب گرد ساختمان
building line	بر ساختمان
building line	بر ساختمانی
building line	راسته
building limes	اهک ساختمانی
building inspectorate	دفتر نقشه کشی
building enterprise	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
building craftsman	کارگر ماهر ساختمانی
building machinery	ماشین الات ساختمانی
building material	مصالح ساختمان
building material	مصالح ساختمانی
building system	سیستم ساختمان
building sand	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
building plant	وسایل ساختمان
building permit	پروانه ساختمان
building owner	صاحب کار
building operations	عملیات ساختمانی
body building	بدنسازی
building official	بازرسان ساختمان
building costs	هزینههای ساختمان
building construction	روسازی
building construction	معماری
body-building	ورزش زیبایی اندام
body building	پرورش اندام
body building	ورزش زیبایی اندام
building blocks	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks	بنا کنده
building blocks	کنده ساخت
building block	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building block	بنا کنده
body-building	پرورش اندام
body-building	بدنسازی
building site	عرصه
building component	اجزای ساختمان
bridge building	پل سازی
road building	جاده سازی
apartment building	ساختمان اپارتمانی
administration building	قسمت اداری
administration building	ساختمان اداری
building sites	عرصه
building sites	کارگاه ساختمانی
building block	کنده ساخت
main building	ساختمان اصلی
commercial building	تیم
commercial building	تیمچه
exhibition building	ساختمان نمایشگاه
framed building	ساختمان تیر پایهای
industrial building	ساختمان صنعتی
gigantic building	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
height of building	بلندی ساختمان
home building	ساختمان مسکونی
house building	ساختمان مسکونی
public building	بنای همگانی
industrial building	بنای صنعتی
machine building	ماشین سازی
building site	کارگاه ساختمانی
nest building	لانه سازی
to shift to the new building	اسباب کشی کردن
model building	الگوسازی
commercial building	سرای
capital building	سرمایه سازی
the interior of a building	اندرون عمارت
situation of a building	وضع قرارگرفتن بنا
situation of a building	موقعیت ساختمان
site building	زمین ساختمانی