Dictiornary-Farsi | building material dealer | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (8 milliseconds)

English	Persian
building material dealer	فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان


Other Matches

building material	مصالح ساختمانی
building material	مصالح ساختمان
dealer	فروشنده معاملات چی
dealer	دلال
dealer	کسی که خرید و فروش میکند
dealer	دهنده ورق
dealer	دستفروش
dealer	فروشنده
dealer	دست فروش
wheeler-dealer	کار چاق کن
horse dealer	دلال اسب
double dealer	ادم ناروزن
double dealer	حقه دورو
aytomobile dealer	فروشنده یا دلال اتومبیل
double dealer	شخص مزور
retail dealer	جزئی فروش
rug dealer	واسطه فرش
wheeler-dealer	دست اندرکار معاملات سیاسی و غیره
whole sale dealer	عمده فروشی
option dealer	واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
retail dealer	خرده فروش
antique dealer	عتیقه فروش
rug dealer	دلال فرش
wheeler-dealer	اهل زد و بند
building	بنا
building	عمارت دیسمان
building	ساختمان
material	ماده
material	مادی جسمانی
material	مربوط جسم
material	مقتضی
material	اصولی مناسب
material	مصالح
material	اساسی
material	کلی جسمی
material	مهم
material	جنس
material	عمده
material	مادی
material	اسناد
material	ماده کار
material	جنس مصالح
material	مادهای که برای استفاده اتمام محصول به کار می رود
material	قوا
material	نیرو
material	چیز
material	مواد
material	ماتریال
material	کالا
material	مصالح ساختمان
commercial building	تیم
turbine building	ساختمانتوربین
commercial building	تیمچه
sick building	اشارهبهساختمانهایمدرن
building society	شرکتوام دهندهمسکن
commercial building	سرای
intelligent building	[ساختمانی با سرویس هوشمند]
Industrialized building	[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
building system	سیستم ساختمان
building system	اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
building line	خط کناری ساختمان
building unit	واحد ساختمانی
building unit	جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
building up alloy	الیاژ مخصوص روکش کاری
building up of generator	پیش تحریک مولد
building work	کار ساختمانی
capital building	سرمایه سازی
The building is in ruins .	ساختمان خراب است
They bombarded the building.	ساختمان رابه توپ بستند
building sand	خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
slab building	ساختلوح
service building	ساختمانسرویس
to found a building	ساختمانی بینادکردن
the interior of a building	اندرون عمارت
model building	الگوسازی
situation of a building	وضع قرارگرفتن بنا
situation of a building	موقعیت ساختمان
site building	زمین ساختمانی
machine building	ماشین سازی
site building	زمین زیربنا
main building	ساختمان اصلی
ship building	کشتی سازی
public building	بنای همگانی
office building	ساختمان اداری
nest building	لانه سازی
to found a building	عمارتی برپاکردن
to plan a building	نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
reactor building	ساختمانرآکتور
containment building	ساختمانمحدودشده
administrative building	ساختماناداری
exhibition building	ساختمان نمایشگاه
tower building	ساختمان برجی
to plan a building	عمارتی راطرح ریزی کردن
framed building	ساختمان تیر پایهای
gigantic building	ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
height of building	بلندی ساختمان
home building	ساختمان مسکونی
house building	ساختمان مسکونی
industrial building	ساختمان صنعتی
industrial building	بنای صنعتی
to shift to the new building	اسباب کشی کردن
building plant	وسایل ساختمان
building block	کنده ساخت
to break into a building	با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
administration building	ساختمان اداری
administration building	قسمت اداری
building sites	عرصه
apartment building	ساختمان اپارتمانی
building contractor	پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
building block	بنا کنده
building block	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
building blocks	کنده ساخت
building blocks	بنا کنده
building blocks	واحد مستقل که میتواند با دیگران ترکیب شود و یک سیستم تشکیل دهد
body building	ورزش زیبایی اندام
body building	پرورش اندام
body building	بدنسازی
body-building	ورزش زیبایی اندام
body-building	پرورش اندام
body-building	بدنسازی
building site	کارگاه ساختمانی
building site	عرصه
building sites	کارگاه ساختمانی
road building	جاده سازی
to demolish a building	متلاشی کردن ساختمانی
building operations	عملیات ساختمانی
building official	بازرسان ساختمان
building construction	روسازی
building line	امتداد
building machinery	ماشین الات ساختمانی
building costs	هزینههای ساختمان
building log	چوب گرد ساختمان
building line	بر ساختمان
building craftsman	کارگر ماهر ساختمانی
building enterprise	مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
building inspectorate	دفتر نقشه کشی
building limes	اهک ساختمانی
building line	راسته
building line	بر ساختمانی
building owner	صاحب کار
building permit	پروانه ساختمان
to demolish a building	خراب کردن ساختمانی
to pull down a building	خراب کردن ساختمانی
to tear down a building	خراب کردن ساختمانی
bridge building	پل سازی
to tear down a building	متلاشی کردن ساختمانی
building component	اجزای ساختمان
building connection	انشعاب ساختمان
building construction	معماری
to pull down a building	متلاشی کردن ساختمانی
n type material	ماده نوع "ان "N
salvage material	اقلام حراجی
salvage material	اقلام بازیافتی
roofing material	مواد روکش دار سقف
surplus material	ماده اضافی
refractory material	ماده نسوز
refractory material	ماده دیرگداز
radioactive material	مواد رادیواکتیو
practice material	مواد تمرینی
muffling material	مواد میرایی
selected material	لایه فرم
selected material	لایه بدنه راه
war material	وسایل جنگی
Does this material wash well?	آیا این جنس قابلیت شستشودارد؟
material conditional	شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
material implication	شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
war material	تجهیزات جنگی
tilt material	روپوش
tilt material	روکش
tightening material	مواد اب بندی کننده
tightening material	مواد عایق کننده
synthetic material	ماده مصنوعی
synchronous material	ماده مصنوعی
substitute material	مواد جانشینی
primary material	مواد اولیه فرش [همچون نخ و رنگ]
material consequence	شرطی منطقی [ریاضی] [منطقی]
waste material	مصالح وازده
mineral material	ماده معدنی
insulating material	نارسانا
durable material	مواد با عمر زیاد
direct material	مواد مستقیم
cladding material	فلز روکش
court material	دادگاه نظامی
composite material	مواد مرکب
cohesive material	چسباننده
cohesive material	مواد چسبنده چسبنده
cohesive material	مواد چسبا
durable material	مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
emitted material	ماده گسیلیده
engineering material	مصالح مهندسی
instructional material	مواد اموزشی
instruction material	مواد درسی
fixed material	مواد پایدار
fissionable material	مواد شکافت پذیر
ferromagnetic material	هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
ferroelectric material	ماده فروالکتریک
fatigue of material	فرسودگی مواد
engineering material	موادمهندسی
classified material	مدارک طبقه بندی شده
captured material	وسایل گرفته شده از دشمن