English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (3 milliseconds)
English Persian
built up lining پوشش مرکب
Other Matches
lining استرکشی
lining به خط شدن نظامیان لایی
lining روکوب
lining استری
lining لنت ترمز
lining خط کشی تودوزی
lining استر دوزی
lining استر
inner lining خطوطداخلی
lining پوشش
lining of the wall پوشش روی دیوار
brake lining لنت ترمز
brake lining مادهای با کارایی خوب دربرابر اصطکاک و مقاومت دربرابر حرارت زیاد
block lining پوشش بلوکی
block lining پوشش با بلوک سیمانی
bitumen lining استر قیری
live lining ماهیگیری در رودخانه که نخ و قلاب با جریان اب حرکت می کنند
lining of the ceiling لمبه کوبی
brick lining پوشش اجری
kiln lining استر کوره
dolomite lining پوشش دولومیت
form lining پوشش قالب بندی
brick lining بند کشی
furnace lining استری کوره
lining of the ceiling پوشش زیر سقف
lining of the ceiling روکوب سقف
magnesite lining استری با سنگ منیزیت
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
asphalt lining روکش اسفالت
silver lining روزنهی امید
well lining hoop لوله چاه اب
well lining hoop کول
silver lining چیز امیدوار کننده
lining fabrics خطوطتاروپود
build up lining پوشش مرکب
lining of the ceiling روکوب سقف
wall lining اندود دیوار
wall lining پوشش دیوار
acid lining لایه اسیدی
basic lining پوشش یا استر قلیایی
stone lining روکش سنگی
stone lining پوشش سنگی
tile lining پوشش کاشی
tunnel lining پوشش داخلی تونل
furnace brick lining استری اجر کوره
dry stone lining روکش خشکه چینی
prime membrane lining پوشش اسفالتی با روش قیرپاشی
cement concrete lining پوشش بتنی
soil cement lining پوشش با خاک و سیمان
every cloud has a silver lining <idiom> [خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
hot mix asphalt lining روکش اسفالتی گرم
sandwich brick tile lining پوشش سفالی مطبق یاساندویچی
portland cement concrete lining پوشش بتنی
new built تازه ساز
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
built in جزو ساختمان
built ریخت
built ترکیب
built in غیر قابل انتقال
built-in غیرقابل انتقال
built in وسیلهای که از ابتدای ساخت روی دستگاه سوار شده باشد
built in توکار
built ساخت
built-in تشخیص خطا و بررسی اعتبار به طور خودکار روی داده دریافت شده
built-in تابع مخصوصی که در برنامه پیاده سازی شده است
built-up پر از ساختمان
well-built خوشاستیل - خوشساخت
built up پر از ساختمان
built into که هنوز بخش فیزیکی سیستم است
new built نوساخت نوساز
new built تازه ساخت
built-in ی از سیستم است
built in موجود در داخل چیزی
custom-built آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
built-in microphone میکروفن
built up frog قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود
jerry built سر هم بندی شده
jerry built ارزان بناشده
purpose-built تکمنظوره برایمنظوریخاص
purpose-built <adj.> دارای مزیت
purpose-built <adj.> باصرفه
purpose-built <adj.> مفید
purpose-built <adj.> هدفمند
purpose-built <adj.> شایسته
purpose-built <adj.> درست
purpose-built <adj.> به درد بخور
purpose-built <adj.> سودمند
purpose-built <adj.> کارکردی
purpose-built <adj.> قابل استفاده
purpose-built <adj.> قابل اجرا
purpose-built <adj.> عملی
purpose-built <adj.> مناسب
It has built up quite a reputation. اسمش خوب دررفته
purpose-built <adj.> اجرا شدنی
purpose-built <adj.> بدرد خور
the churach built him up کلیسا اورا تربیت یا تهذیب اخلاق کرد
jerry built با بی دقتی روی هم سوار شده
built up section مقاطع مرکب
built up frog قورباغهای نصب
built up frog قلبی ریل
built in engine موتور تاسیسات
built up edge لبه مخصوص نصب
built up crossing قطعه ریل متقاطع
built on sand ناپایدار
built on sand سست بنیاد
built in stabilizers تثبیت کنندههای خودکار
built in panel تابلوی نصب
built in jack جک مخصوص نصب
built in function تابع توکار
built in fonts شکل حروف تعبیه شده
built in check بررسی توکار
coach built چوبی
jerry-built سر هم بندی شده
jerry-built ارزان بناشده
jerry-built با بی دقتی روی هم سوار شده
built up beam تیر ساخته شده
air built هوایی
air built پوچ
brick built اجری
brick built اجر ساز
built in aerial آنتن دستگاهی
built in check مقابله توکار
custom built سفارشی تهیه شده اختصاصی
custom built سفارشی
built in font فونت توکار
made or built up mast دگل چند تیکه
Rome was not built in a day <proverb> رم یکشبه بنا نشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com