English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
bull head کله گاوی
Other Matches
bull سفته باز بورس
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bull بورس تصنعی
bull مرکز هدف
bull بی پرواکارکردن
bull گاونر
bull نر
bull حیوانات نر بزرگ فرمان
bull مثل گاو نررفتارکردن
ringthe bull بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
bull session جلسه محاوره ومرور
to ring a bull حلقه دربینی گاوکردن
to take the bull by the horns دلیرانه با سختی روبرو شدن با شاخ گاوی درافتادن
bull the market بازار را گرم کردن
bull pup موشک بال پاپ
bull whale نهنگ ماده
bull whale نهنگ نر
bull terrier سگ بول تریر
bull terriers سگ بول تریر
bull calf گوساله نر
bull's eye مرکز هدف
take the bull by the horns <idiom> چند نوع فعالیت داشتن
bull's eye قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
bull pen محوطه نرده دار تمرین توپگیری بیس بال توپزنهای ذخیره بیس بال
irish bull بیان بظاهر موافق و درحقیقت مخالف
bull pup نوعی موشک هدایت شونده هوا به زمین
john bull لقب ملت انگلیس
bull headed کله شق
bull horn بلندگوی دستی
bull ladle پاتیل یا کفچه حمل و نقل
bull nose چشمی سینه ناو
bull's-eyes مرکز هدف
bull's-eyes قلب هدف تیری که بهدف اصابت کند
like a red rag to the bull آزار دهنده
bull in a china shop <idiom> کسی که همه چیزرا به هم میریزد
to tell a coke-and-bull story <idiom> [یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
like a red rag to the bull موجب خشم
shoot the breeze/bull <idiom> بیخودی حرف زدن
hit the bull's-eye <idiom> به اصل مطلب رسیدن
Take thd bull by the horns. <proverb> گاو را از شاخهایش بگیر .
cock and bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story چاخان
cock-and-bull stories داستان جعلی برای تعریف ازخود
bull dog wrench اچار مخصوص لوله گاز
Taurus the Bull (April 20) برجثور
cock-and-bull stories چاخان
cock-and-bull story داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull story چاخان
to be like a red rag to a bull [British] کسی را خشمگین کردن
to be like a red rag to a bull [British] کسی را برافروختن
If you criticize him, it's like a red rag to a bull. اگر از او [مرد] انتقاد بکنی زود بهش بر می خورد.
to be like waving a red flag in front of a bull [American] کسی را برافروختن
to be like waving a red flag in front of a bull [American] کسی را خشمگین کردن
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
head to head polymer بسپار سر به سر
head for به سمت معینی در حرکت بودن
to head off عازم شدن [گردش]
off with his head سرش را از تن جدا کنید
per head متوسطمیانگین
with head on سربه پیش سر به جلو
well head سر چشمه
head well چاه پیشکار
to keep one's head ارام یاخون سردبودن
to go off one's head دیوانه شدن
to get anything into ones head چیزیراحالی شدن یافهمیدن متقاعدشدن
R/W head وسیله
R/W head HEAD WRITE/READ
head to head رقابت شانه به شانه
head up بردن قسمت جلوی قایق بسمت باد
over head هزینه سربار
head way بجلو
head way پیشرفت
head way بلندی طاق سرعت
head way پیشروی
head well مادر چاه
keep one's head دست پاچه نشدن
head off دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
head down دور کردن قسمت جلوی قایق از باد
over one's head <idiom> به مقام بالاتری رفتن
over one's head <idiom> خیلی سخت برای درک
on/upon one's head <idiom> برای خودش
keep one's head <idiom>
head up <idiom> رهبر
head out <idiom> ترک کردن
head-on <idiom> برعلیه کسی بودن
head-on <idiom> فرجام مواجه شدن با
head off <idiom> مانع شدن از ،جلوگیری کردن
head off <idiom> به عقب برگشتن
go to one's head <idiom> مغرور شدن
get it through one's head <idiom> فهمیدن ،باورداشتن
from head to f. ازسرتاپا
go head پیش بروید
go head ادامه بدهید بفرماید
go to head of مست کردن
one way head سریکجهته
keep one's head خونسردبودن
Off with his head ! سرش را ببرید !
head دماغه
head ارتفاع فشاری
head افت
head رئیس
head سالار عنوان
head ارتفاع ریزش سر رولور سر
head دهنه ابزار
head موضوع
head بخش بالایی وسیله
head دهانه
head اولین عنصر داده در لیست بودن
head بعد بالایی کتاب یا بدنه
head دادهای که نشان داده آدرس شروع لیست دادههای ذخیره شده در حافظه است
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
head عمده
head انتها دماغه
head وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی
head شبکه یا بدنه
head منتها درجه موی سر
head رهبری کردن مقاومت کردن
head ضربه با سر
head توپی کامل و سایر متعلقات
head مواجه شدن سرپرستی شدن به وسیله
head عازم شدن سرپل گرفتن
head سرستون
head سردرخت
head اصلی
head سرپل توالت ناو
head پیش رو
head هد
head انتهای میز بیلیارد
head موضوع در راس چیزی واقع شدن
head راس
head فهم
head نوک پیکان
head دستشویی قایق بالای بادبان
head طول سر اسب بعنوان مقیاس فاصله برنده از نفر بعد
head خط سر
head فرق سرصفحه
head رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
head ریاست داشتن بر رهبری کردن
head first سربجلو
head first از سر سراسیمه
head-first باکله
head-first سربجلو
head-first از سر سراسیمه
head-on از طرف سر
head نوک
head راس عدد
head کله
head عنوان مبحث
head سر
head دارای سرکردن
head دربالا واقع شدن
head first باکله
head سرفشنگ
head : سرگذاشتن به
head عناصر اولیه ستون
head-on از سر
head on شاخ بشاخ
head ابتداء
head-on شاخ بشاخ
head on نوک به نوک
head on روبرو
head on از سر
head on از طرف سر
head-on نوک به نوک
head-on روبرو
head مهم
sculptured head پیکره سر ادمی
she has a well poised head وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
scald head کچلی
shock head انبوه گیسو
shock head دارای موی فراوان
round head برگردان
sculptured head سردیس
turk's head گره دستار
record head نوک ضبط
recording head نوک ضبط
truck head سکوی نظامی یا بارانداز کنارایستگاه خودروها
running head خط عنوان هرصفحه در متن
rivet head کله پرچ
to hide one's head ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
round head سر گرد
spear head گروه جلودار
spear head گروه نوک درحمله یا سر جلودار
the crown of the head فرق سر
ti lift one's head نیرو گرفتن
to bob one's head کوتاه کردن موی سر کسی
to keep ones head above water خود را از بار بدهی رها کردن
to poke one's head دولادولا راه رفتن
to gather head نیروگرفتن
to gather head قوت گرفتن سرپیداکردن
to knock head سجود
to knock head چیزی که عبارت ازگذاشتن پیشانی بر روی زمین
tension head بار کشش
to pitch on one's head از سر پرت شدن
spindle head سر هرزگرد
splash head پاشش گیر
static head فشار ایستایی
swelled head خودخواه
to hit someone on the head بر سر کمی زدن
swelled head دارای عقاید بزرگ خود فروش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com