English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (1 milliseconds)
English Persian
burgers vector بردار برگرز
Other Matches
burgers تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
vector analysis [vector calculus] حساب برداری [ریاضی]
vector potential of a solenoidal vector پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
vector شکل حروف در یک نوشتار رسم شده با کمک منحنی و خط وط.
vector که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector سیستم رسم کامپیوتری که از طول خط و جهت آن از مبدا برای رسم استفاده میکند
vector آدرسی که کامپیوتر را به محل جدید حافظه هدایت میکند
vector مختصاتی که حاوی مقدار پایه و جهت است
vector برداری
vector مسیر جهت
vector خط سیر
vector شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector بردار
vector پردار
vector راه یا مسیر هواپیما بازگشتن در حال طی کردن بودن
vector حامل
vector مسیر ناوبری هواپیما
vector خط پرتاب بمب یاگلوله
vector حامل بردار
voltage vector بردار ولتاژ
wave vector بردار موج
wind vector سمت باد
wind vector جهت حرکت باد
vector space فضای برداری [ریاضی]
Euclidean vector بردار اقلیدسی [ریاضی]
vector sights دوربینهای نشانه روی بمب دوربینهای جانبی
vector pair زوج برداری
vector power توان برداری
vector processor پردازنده برداری
vector product حاصلضرب برداری
vector psychology روانشناسی بردار نگر
vector quantities اندازههای برداری
vector quantity کمیت برداری
vector field میدان برداری [ریاضی] [فیزیک]
vector product ضرب برداری [ریاضی]
vector space فضای خطی [ریاضی]
basis vector بردار پایه [ریاضی]
vector product ضرب خارجی [ریاضی]
location vector بردار مکان [ریاضی]
vector calculus حساب برداری [ریاضی]
position vector بردار مکان [ریاضی]
radius vector بردار مکان [ریاضی]
radius vector شعاع حامل
normal vector بردار قائم
normal vector بردار عمود
axial vector بردار محوری
circulation of a vector چرخه بردار
magnetic vector بردار مغناطیسی
code vector بردار رمز
light vector بردار نور
interrupt vector بردار وقفه
initial vector مسیر اصلی یا اولیه هواپیمای رهگیر بعد ازشروع رهگیری
flux of a vector شاره بردار
field vector بردار میدان
arthropod vector کنه خونخوار
dope vector بردار خصیصه نما
dope vector خصیصه نما
polar vector بردار قطبی
lift vector بردار برا
vector graphics نگاره سازی برداری
vector field میدان برداری
vector display نمایش برداری
vector diagram نمودار برداری
magnetization vector بردار مغناطیس کنندگی
vector analysis تحلیل برداری
state vector بردار حالت
dope vector بردار
state vector بردار وضعیت
state vector بردار حلات
arthropod vector کنه ارتروپود
radius vector بردار شعاعی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
poynting's vector بردار پوینتینگ
continuously set vector عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
magnetic field vector بردار میدان مغناطیسی
magnetic vector potential پتانسیل بردار مغناطیسی
vector data aggregate بردار اطلاعات مجتمع
vector graphics display بردار نمایش گرافیکی
fallout wind vector plot طرح یا چارت نمایش سمت باد ریزش اتمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com