Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
burning glass	ذره بین
burning glass	عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass	عینک جوشکاری
Other Matches
burning	promprogrammer
burning	سوزاندن
burning	احراق
burning	اشتعال
burning	سوزان محترق
burning	دوارشور کردن فرش جهت کهنه کردن ظاهر آن
burning	احتراق
burning	در هیجان
burning	هیجان
brick burning	پختن اجر
burning rate	سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
burning rate	نواخت سوزش
burning rack	قاب باتری
burning point	نقطه اشتعال
burning train	مسیر اشتعال
burning disgrace	اشکار
to smell something burning	بوی سوخته شنیدن
controlled burning	اتش زنی واپاده
burning disgrace	رسوایی
controlled burning	اتش زنی کنترل شده
burning train	مسیر انفجار سیکل انفجار
burning brand	علامت احتراق نیمسوزی
burning brand	نوع احتراق
I can smell something burning.	بوی سوخته می آید
degressive burning	سوختن طولانی خرج
ion burning	یون سوختگی
progressive burning	سوزش تدریجی
gypsum burning	گچ پزی
neutral burning	سوزش دوطرفه حبههای باروت خرج
helium burning	هلیوم سوزی
hydrogn burning	ئیدروژن سوزی
i smell something burning	بوی چیز سوخته میشنوم
lead burning	جوش سرب
to smell of burning	بوی سوختگی دادن
progressive burning	سوختن تدریجی خرج
gas burning	سوزش گاز
degressive burning	اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
surface burning	احتراق سطحی
lime burning klin	کوره اهک پزی
lime burning kiln	کوره اهکپزی
keep the home fires burning <idiom>	اجازه ادامه دادن
to souse a burning house	اب پاشیدن روی خانه درحال سوختن
slow burning conductor	سیم اهسته سوز
gypsum burning kiln	کوره گچ پزی
slow-burning stove	اجاقآرام پز
carbon arc lead burning	جوش سرب با جرقه کربن
to f. glass	شیشه گری کردن
looking glass	ایینه
looking glass	اینه
looking glass self	خود ایینهای
glass	دستگاه ارتفاع سنج دوربین
glass	استکان
glass	ایینه شیشه دوربین
glass	عدسی
glass	شیشه ذره بین عدسی
glass	شیشه الات
glass	شیشه گرفتن
glass	الت شیشهای
glass	لیوان یخ
glass	عینک
glass	عینک دار کردن شیشهای کردن
glass	گیلاس جام
glass	دستگاه بارومتر
looking-glass	ائینه
glass	زجاج
glass	شیشه
glass	ابگینه
glass	لیوان
glass	صیقلی کردن
pier glass	ایینه قدی
race glass	دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
rain glass	میزان سنج
rain glass	میزان الهوا
rolled glass	شیشه نورد خورده
safety glass	عینک ایمنی
safety glass	شیشه ایمنی
safety glass	شیشه نشکن
safety glass	شیشه اطمینان
ornamental glass	شیشه تزئینی
opera glass	دوربین مخصوص اپرا
measuring glass	درجه دار
minute glass	ساعت ریگی دقیقهای
mirror glass	شیشه اینه
obscured glass	شیشه تار
muscovy glass	سنگ طلقی
muscovy glass	شیشه معدنی
night glass	دوربین شب
object glass	عدسی شیئی
object glass	عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
safety glass	شیشه بی خطراتومبیل
objective glass	عدسی شیئی
obscured glass	شیشه مات
opaque glass	شیشه کدر
soluble glass	سدیم سیلیکات
security glass	شیشه ایمنی
wired glass	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
beer glass	لیوانآبجو
bordeaux glass	گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
brandy glass	گیلاسکنیاک
burgundy glass	لیوان
burgundy glass	بورگندی
champagne glass	گیلاسگردشامپاین
glass cover	پوشششیشهای
glass dome	برآمدگیشیشهای
glass roof	سقفشیشهای
glass slide	اسلایدشیشهای
glass sphere	گویشیشهای
hock glass	جام پایهبلند
liqueur glass	جام لیکور
port glass	جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
There is a glass missing.	یک لیوان کم است.
glass fibre	فایبرگلاس
wire glass	شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
weather glass	هواسنج میزان الهوا
water glass	شیشه مایع
security glass	شیشه نشکن
sheet glass	شیشه جام
sheet glass	شیشه ورقی
sight glass	شیشه مرئی
crown glass	شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
soluble glass	شیشه مایع
spun glass	شیشه تاب خورده
spun glass	شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass	شیشه ریسیده
spy glass	تلسکپ یادوربین کوچک
stined glass	شیشه رنگی
tempered glass	شیشه ابداده
cocktail glass	لیوانمخصوصمشروب
watch glass	شیشه ساعت
water glass	شیشه محلول
water glass	اب شیشه
water glass	لیوان اب
a glass of water	یک لیوان آب
measuring glass	پیمانه
stained glass	شیشه بندی منقوش
flint glass	بلور
flint glass	فرف بلور
focusing glass	ذره بین جیبی
frosted glass	شیشه کدر
frosted glass	شیشه مات
gauge glass	درجه اب
glass blower	شیشه گر
glass blowing	شیشه گری
glass bulb	حباب شیشهای
glass cloth	کهنه شیشه پاک کن
glass cloth	شیشه پاک کن
glass cutter	الماس شیشه بری
glass cutter	شیشه بر
glass dust	خرده شیشه
glass electrode	الکترود شیشهای
glass eye	عینک
finger glass	فرف انگشت شوئی
field glass	عدسی درونی دوربین یاذره بین
field glass	دوربین صحرایی
cut glass	بلور کریستال
magnifying glass	ذره بین
stained glass	شیشه کاری منقوش
plate glass	شیشه لوحی
plate glass	شیشه سنگ شیشه تختهای
bell glass	مردنگی
cast glass	شیشه جام ریختگی
cast glass	شیشه ریخته گی
colored glass	شیشه رنگی
crown glass	شیشه گردیاچرخی
crystal glass	بلور
cupping glass	شاخ حجامت
drinking glass	گیلاس
drinking glass	فنجان
eye glass	شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
eye glass	عینک دستی
glass eye	چشم شیشهای
glass eye	چشم مصنوعی
lime glass	شیشه اهکی
glass wool	پشم یا براده شیشه پشم شیشه
glass wool	تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
glass wool	پشم شیشه
granulated glass	شیشه اج دار
granulated glass	شیشه دان دان
ground glass	نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
hand glass	ایینه
hand glass	کوچک دسته دار
liquid glass	شیشه مایع
hand glass	ذره بین
hand glass	ساعت شنی
hard glass	شیشه سخت
he is blowing glass	شیشه را با فوت درست کردن
hour glass	ساعت ریگی
lead glass	شیشه سربی
glass ware	فروف شیشه
glass vessels	فروف شیشهای
glass jaw	ارواره شیشهای
glass house	گلخانه
glass frit	شیشه متخلخل
glass paper	کاغذ گلاسه
glass rebate	دوراهه شیشه
glass rod	میله شیشهای
glass jaw	بوکسوراسیب پذیر
glass kiln	کوره شیشه گری
glass fibers	الیاف شیشه
glass rule	خط کش شیشهای

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com