English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
busy signal علامت اشغال
Other Matches
busy مشغول
busy at دست بکار
busy with مشغول
busy in دست بکار
busy at مشغول
busy اشغال
busy دست بکار شلوغ
busy مشغول کردن
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy خط تلفن اشغال است
as busy as a bee <idiom> مثل خر آسیاب
busy body فضول
busy body ادم فضول
busy body نخودهمه اش
to busy oneself خودرا مشغول کردن
I am very busy today . امروز خیلی کار دارم
i was busy at the moment در ان وقت کار داشتم
I am [will be] busy this afternoon . امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
i am busy at the moment نقدا` مشغولم
i am busy at the moment فعلا` کاردارم
i am busy at the moment اکنون کار دارم
The doctor is a busy man . دکتر سرش شلوغ است
I am busy . my hands are tied. دستم بند است
The line is busy (engaged). صحبت می کند (خط تلفن مشغول است )
I am tied up ( busy) at the moment. الان دستم بند است
In busy (crowded) streets of Tehran . درخیابانهای شلوغ تهران
signal نشان
signal سیگنال علامت دادن
i signal پیام ای
g y signal پیام روشنایی جی ایگرگ
you must w the signal ناهار را برای خاطر من معطل نکنید
r y signal پیام روشنایی ار ایگرگ
signal 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
b y signal b y پیام روشنایی ب- ایگرگ
q signal پیام کیو
signal خبردادن
signal ارسال پیام به کامپیوتر
signal علامت
signal علامت راهنمای خودرو
signal رسته مخابرات
signal مخابره کردن علامت دادن
signal علایم مخابراتی مخابرات
signal سیگنال
signal پیام
signal با علامت ابلاغ کردن
signal نشان راهنما
signal اخطار
signal اشکار مشخص
signal علامت دادن
signal با اشاره رساندن
signal علامت نشانه
signal نشانه
signal هرچیز حامل اطلاعات سیگنال
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
signal پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signal اختلاف بین توان سیگنال ارسالی و اختلال روی خط
signal کوچترین واحد پایه برای ارسال داده دیجیتال
signal مخابره کردن
signal شماره محل بیت ها با محتوای مختلف در دو کلمه داده
signal generator پیام ساز
signal fidelity وفاداری علائم
signal generator علامت زا
signal generator سیگنال مولد
signal generator سیگنال ژنراتور
signal corps رسته مخابرات
signal lamp لامپ سیگنال
signal lamp لامپ خبر دهنده
signal letters معرف
signal level سطح سیگنال
signal level سطح علامت
signal flag پرچم مخابراتی
signal engineering تکنیک جریان ضعیف
signal area منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
signal axis محور مخابرات
signal axis محورارتباطات
signal bridge پل مخابره ناو
signal bridge پل مخابرات ناو
signal caller مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
signal center مرکز مخابرات
signal center مرکزارتباطات
signal center مرکز پیام
signal communications ارتباط و مخابرات
signal communications ارتباطات مخابراتی
signal corps قسمت مخابرات
signal detection علامت یابی
signal distance فاصله علامتی
signal electrode الکترد پیام ساز
signal element عنصر علامتی
second signal system دستگاه علامتی دوم
signal light چراغهای سفید و سرخ اعلام رای وزنه برداری
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic signal چراغ راهنمایی
traffic signal نشانه روشن
video signal پیام ویدئو
video signal سیگنال یا علامت ویدئو
video signal سیگنال ویدئویی
visual signal علامت بصری
visual signal علایم بصری
warning signal علامت اعلام خطر
warning signal علامت خطر
light signal علامتنور
points signal نقاطعلامتدار
signal ahead چراغراهنماپیشرویشماست
signal gantry علامتزیرپلی
sound signal علائم صدا
telegraph signal علامت تلگرافی
synchronizing signal پیام همزمان ساز
signal man متصدی علائم
signal man دیدبان
signal of distress شلیک خطر
signal panel پرده مخابرات
signal regeneration باززایی علائم
signal security تامین مخابراتی
signal security حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
signal services خدمات مخابراتی
signal services قسمتهای مخابراتی
signal strength شدت صوت
signal tracing ردگیری پیام
signal transformation ترادیسی علائم
signal voltage ولتاژ ورودی
signal voltage ولتاژ دریافتی
signal voltage ولتاژ سیگنال
spurious signal علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
start signal علامت شروع
signal normalization هنجارسازی علامت
clock signal علامت زمان سنجی
disconnect signal علامت انفصال
drift signal علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
enabling signal علامت توانا سازی
error signal سیگنال خطا
first signal system دستگاه علامتی اول
flash signal علامت فلاش
digital signal سیگنال دیجیتالی
flash signal سیگنال فلاش
flashlight signal سیگنال چراغ قوه
fog signal علامت مه
fog signal علایم مه
ghost signal تصویر دوگانه
audible signal علامت سمعی
digital signal علامت رقمی
dial signal بوق ازاد برای شماره گیری
chrominance signal بخشی از سیگنال مانیتور رنگی که حاوی اطلاعات رنگ کم رنگ واشباع است
chrominance signal پیام رنگ تابی
command signal علامت فرمان
communication signal سیگنال مخابراتی
signal box توقف گاه متصدی علائم
buzzer signal ایمپولز شماره گیری
control signal علامت کنترل
buzzer signal علامت یا سیگنال شماره گیری
cut off signal علامت قطع
danger signal اژیرخطر
brightness signal پیام روشنایی
blanking signal پیام خاموشی
grid signal سیگنال شبکه
guard signal علامت نگهبان
return to zero signal علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
line signal سیگنال خط
acoustic signal سیگنال صوتی
main signal سیگنال اصلی
signal boxes توقف گاه متصدی علائم
monochrome signal پیام تکرنگ
morse signal سیگنال مورس
operating signal سیگنال دستگاه
operating signal چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
picture signal علامت تصویر
picture signal سیگنال تصویر
railroad signal علامت یا سیگنال راه اهن
reference signal سیگنال مرجع
request signal علامت درخواست
acoustic signal علامت صوتی
identify signal علامت یا سیگنال مشخصه
hooting signal سیگنال اتومبیل
danger signal اژیر یا بوق اعلام خطر
air signal علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
implusing signal سیگنال ضربهای
alarm signal علامت اژیر خطر
input signal سیگنال ورودی
input signal سیگنال اولیه
intelligence signal پیام خبری
advisory signal علامت یادآوری کننده
advisory signal علامت هشدار
analog signal علامت قیاسی
carrier color signal پیام رنگی حامل
carrier chrominance signal پیام رنگ تابی
Signal a car to stop . علامت بده که یک اتوموبیل بایستد
carrier color signal پیام رنگ تابی
signal background plate صفحهپشتعلامت
area signal center مرکزمخابرات منطقهای
To give a signal ( sign) . علامت دادن
area signal center مرکز مخابرات منطقه
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
color difference signal پیام اختلاف رنگ
color sync signal پیام همزمان ساز رنگ
digital signal processing پردازش دیجیتالی سیگنال
signal quality detector اشکارگر کیفیت سیگنال
free line signal سیگنال خط ازاد
high level signal سیگنال بزرگ
idle indicating signal علامت ازاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com