Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (8 milliseconds)
English
Persian
bypass ratio
نسبت کنارگذاری
Other Matches
bypass
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypass
گذشتن
bypass
مسیر جنبی
bypass
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypass
کنار گذار
bypass
سبب انشعاب شدن
bypass
گذرگاه
bypass
جنبی
bypass
کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
bypass
مسیر فرعی
bypass feeder
کاهوپیچ
bypass duct
محلعبورسوخت
bypass engine
موتور کنارگذر
bypass condenser
خازن شنتی
bypass capacitor
خازن شنتی
ratio
نسبت
ratio
ضریب
t ratio
نسبت تی
ratio
بهر
one to zero ratio
نرخ بین نوسان خروجی دودویی یک و صفر
f ratio
بهر اف
t ratio
بهر تی
in the ratio of
به نسبت
ratio
نسبت یک عدد به دیگری
ratio
قسمت
ratio
سهم
ratio
نسبت معین وثابت
ratio
نسبیت
poisson's ratio
ضریب پواسون
moduler ratio
نسبت مدول الاستیسیته ارماتور به مدول الاستیسیته بتن
mole ratio
نسبت مولی
operating ratio
نسبت کارکرد موتور یا ناو
operating ratio
نرخ عملیاتی
ratio detector
اشکارساز نسبت
ratio decidendi
مستنداصلی رای
ratio decidendi
مبنای اصلی تصمیم
ratio correlation
همبستگی نسبتی
progressive ratio
نسبت تصاعدی
probability ratio
بهر احتمال
price ratio
نسبت قیمت
poisson's ratio
در چندی پواسون
operating ratio
نسبت عملیاتی
mobility ratio
نسبت تحرک
magnification ratio
ضریب بزرگنمایی
magnification ratio
ضریب تقویت
hit ratio
نسبت اصابت
image ratio
نسبت تصویر
impedance ratio
نسبت امپدانس
impedance ratio
نسبت مقاومت فاهری
impluse ratio
نسبت ضربه
impluse ratio
نسبت ایمپولز
inflow ratio
نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
inverse ratio
نسبت معکوس
ionic ratio
نسبت یونی
liquidity ratio
نسبت نقدینگی
liquidity ratio
نسبتهای نقدینگی
liquidity ratio
ضریب نقدینگی
magnetogyric ratio
نسبت ژیرومغناطیس
gyromagnetic ratio
نسبت ژیرومغناطیسی
ratio estimation
براور نسبتی
success ratio
بهر موفقیت
transformation ratio
نسبت تبدیل
transmission ratio
نسبت تبدیل جعبه دنده
variable ratio
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
velocity ratio
نسبت سرعت
viscosity ratio
نسبت گرانروی
void ratio
درجه تخلخل
void ratio
نسبت منفذها
voids ratio
اندیس تهیگاهها
voltage ratio
نسبت ولتاژ
weight ratio
نسبت وزن
work ratio
نسبت کار به استراحت
knot ratio
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
golden ratio
نسبت طلایی
[ریاضی]
stress ratio
نسبت تنش
strength ratio
نسبت استحکام
slenderness ratio
ضریب رعنائی
ratio of transformer
نسبت مبدل
transformer ratio
نسبت مبدل
ratio print
عکس بزرگ شده یا کوچک شده به مقیاس معین عکس معادل
ratio schedule
مقیاس نسبتی
recycle ratio
نسبت بازگردانی
recycling ratio
نسبت بازگردانی
reduction ratio
نسبت کاهش
reduction ratio
ضریب تقلیل
saving ratio
نسبت پس انداز
selection ratio
نسبت گزینش
selection ratio
بهر گزینش
sensitivity ratio
نسبت حساسیت
settlement ratio
نسبت نشست
sex ratio
بهر جنسیت
shunt ratio
نسبت شنت
golden ratio
عدد فی
[ریاضی]
glide ratio
نسبت مسافت طی شده به هرپای فرود با هواپیمای بی موتور
absorption ratio
ضریب جذب
compression ratio
نسبت تراکم
concentration ratio
نسبت تمرکز
concentration ratio
نرخ تمرکز
contact ratio
نسبت تماس
contraction ratio
نسبت مساحت سطح مقطع بیشنه تونل باد مادون صوت به مساحت سطح مقطعی که کار انجام میدهد
control ratio
نسبت فرمان
correlation ratio
بهر همبستگی
correlation ratio
نسبت همبستگی
likelihood ratio
بهر درست نمایی
critical ratio
بهر شاخص
current ratio
نسبت جاری
current ratio
وضعیت فعلی
compression ratio
ضریب ترکم
compression ratio
ضریب تراکم
cash ratio
نسبت نقدینگی
absorption ratio
ضریب درآشامی
abundance ratio
نسبت فراوانی
abundance ratio
فراوانی
absorption ratio
نسبت جذب
activity ratio
نسبت فعالیت
age ratio
بهر سنی
aspect ratio
نسبت صفحه
aspect ratio
نسبت طول به عرض یا وترمتوسط بال
aspect ratio
نسبت تصویر
aspect ratio
نسبت دید
cantilever ratio
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
current ratio
نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
feedback ratio
نسبت پس خوراند
distribution ratio
نسبت توزیع
feedback ratio
نسبت فیدبک
fineness ratio
نسبت فرافت
error ratio
نسبت خطا
deposit ratio
نسبت سپرده
gear ratio
نسبت چره دنده ها
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
cut off ratio
حداقل نرخ قابل قبول
glide ratio
نسبت سریدن
inverse ratio or proportion
نسبت معکوس
file activity ratio
نسبت فعالیت پرونده
acid test ratio
تناسب درجه نقدینگی
benefit cost ratio
نسبت فایده به هزینه
california bearing ratio
اندیس مقاومت کالیفرنی نمایه کالیفرنی
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
california bearing ratio
توان باربری نسبی کالیفرنیا
labor capital ratio
نسبت کار به سرمایه
variable ratio schedule
برنامه نسبتی متغیر
vehicle mass ratio
نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
air/fuel ratio
نسبت هوا به سوخت
gear transmission ratio
نسبت دنده گیربکس
fixed ratio schedule
برنامه نسبتی ثابت
acid test ratio
ضریب قدرت پرداخت
water cement ratio
نسبت اب و سیمان
wage profit ratio
نسبت دستمزد به سود
voltage ratio of transformer
نسبت ولت مبدل
fission to yield ratio
بازده اتمی
aggregate cement ratio
نسبت مواد سنگی به سیمان
air space ratio
درجه تهویه خاک
capital job ratio
نسبت سرمایه به شغل
singal to noise ratio
نسبت سیگنال به اغتشاش
signal to noise ratio
نسبت پیام به همهمه
engine pressure ratio
نسبت فشار موتور
ratio of capital to output
نسبت سرمایه به تولید
discomfort relief ratio
بهر راحتی- ناراحتی
cost benefit ratio
نسبت فایده
diffuser area ratio
نسبت سطح مقطع خروجی به سطح مقطع ورودی یک دیفیوژر
ratio of specific heats
نسبت گرمایی ویژه
debt income ratio
نسبت قروض به درامد ملی
power to weight ratio
نسبت وزن اتومبیل به نیروی اسب ان
nozzle expasion ratio
نسبت واگرایی نازل
current transfer ratio
نسبت انتقال جریان
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
cost benefit ratio
هزینه
current ratio of transformer
بازده شدتی مبدل
signal to nise ratio
نسبت سیگنال به نویز
capital labor ratio
نسبت سرمایه به کار
ratio of capital to labor
نسبت سرمایه به کار
capital output ratio
نسبت سرمایه به تولید
capital output ratio
ضریب سرمایه گذاری
lift drag ratio
نسبت برا به پسا
secondary emission ratio
شدت صدور ثانوی
charge mass ratio
نسبت بار به جرم
light output ratio
توان نور
marginal capital output ratio
نسبت نهائی سرمایه بر تولید
fuel air mixture ratio
نسبت مخلوط سوخت و هوا
critical heat flux ratio
نسبت شار حرارتی بحرانی
electron charge mass ratio
چگالی بار الکترون
light output ratio of a fitting
راندمان نوری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com