English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 102 (6 milliseconds)
English Persian
cabin altitude فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
Other Matches
cabin کابین
cabin دهلیز جنگی دهلیز
cabin اطاقک
cabin اطاق کوچک
cabin خوابگاه
cabin اتاق کوچک قایق
cabin کلبه
cabin جایگاه
fore cabin اطاق جلو کشتی
pressure cabin هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
cabin scooter قفسه متحرک
cabin blower در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cabin supercharger کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
telephone cabin کیوسک تلفن
cabin crew کارکن کابین [هواپیما]
cabin attendant مهماندارهواپیما
passenger cabin کابینمسافران
first-class cabin قسمتclass_first
cabin cruisers قایق تفریحی
cabin cruiser قایق تفریحی
pressure cabin بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
cabin cruiser کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin cruisers کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
allowable cabin load بار مجاز هواپیما
cabin pressure altimeter ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
take the altitude sight a take
altitude بلندا
altitude ارتفاع هواپیما
altitude ارتفاع از سطح دریا
altitude بلندی از سطح دریا
altitude فرازا
altitude بلندی
altitude مقام رفیع منزلت
altitude فراز منتها درجه
altitude ارتفاع
ocant altitude ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
absolute altitude ارتفاع هواپیمانسبت به سطح زمین
pressure altitude ارتفاع از روی دستگاه فشارسنج هواپیما ارتفاع فشارسنجی
absolute altitude ارتفاع مطلق
observed altitude altitude true : syn
observed altitude ارتفاع حقیقی
negative altitude ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید
negative altitude ارتفاع غلط است
low altitude ارتفاع کم ارتفاع پست
low altitude ارتفاع پایین
jump altitude ارتفاع مناسب برای پرش چتربازان
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
radar altitude ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
altitude scale ارتفاعدیجیتالی
altitude clamp گیرهتنظیمارتفاع
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
true altitude altitude observed
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
sextant altitude ارتفاع اندازه گیری شده ستارگان ارتفاع سکستانتی
safe altitude ارتفاع تامین ارتفاع بی خطر
safe altitude ارتفاع امن
release altitude ارتفاع رها کردن بمب
rated altitude ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
jump altitude ارتفاع پرش
high altitude ارتفاع زیاد
high altitude از ارتفاع زیاد
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
calculated altitude ارتفاع محاسبه شده
calculated altitude ارتفاع تنظیم شده
barometric altitude ارتفاع بارومتری هواپیما
attack altitude ارتفاع تک
astro altitude ارتفاع نجومی
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
altitude tints لایههای رنگ ارتفاع نما در روی نقشه
altitude tints گویا کردن نقشه
altitude slot منطقه کور در میدان دید رادارجانبی
altitude sickness ازاربلندی
altitude sickness ناخوشی ارتفاع
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
altitude sickness کسالت در اثر ارتفاع زیاد
altitude separation حد سطوح مبنای ارتفاع
altitude separation اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
altitude intercept رهگیری در ارتفاع بالا
altitude datum سطح مبنای ارتفاع سنجی
altitude datum ارتفاع از سطح دریا
critical altitude ارتفاع بحرانی
cruising altitude ارتفاع پرواز
cruising altitude ارتفاع ثابت پرواز هواپیما
decision altitude ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
drop altitude ارتفاع پرش
drop altitude ارتفاع بارریزی
exmeridian altitude ارتفاع فوق نصف النهاری هواپیما ارتفاع نصف النهاری
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
computed altitude ارتفاع حساب شده
altitude hole ناحیه کور در منطقه دید رادار
altitude circle صفحه ارتفاع سنج هواپیما
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
altitude acclimatization عادت کردن به ارتفاع منطقه
calibrated altitude ارتفاع تنظیم شده هواپیما
command altitude ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
computed altitude ارتفاع محسوب
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
altitude fine adjustment دستگاه تنظیم دقیق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com