English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 61 (6 milliseconds)
English Persian
cabin blower در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
Other Matches
blower دمنده
blower هواکش
blower دمنده [دستگاه بادزن]
blower پنکه
blower فن
blower دم
blower دمنده وزنده
blower ونتیلاتور
blower ذوب کننده
blower نوعی کمپرسور گریز از مرکز
blower پنکه
blower دستگاه دمنده
blower ماشین مخصوص دمیدن
blower کسی یا چیزی که بدمد یابوزد
blower وزنده
cabin اتاق کوچک قایق
cabin جایگاه
cabin اطاق کوچک
cabin خوابگاه
cabin کلبه
cabin کابین
cabin اطاقک
cabin دهلیز جنگی دهلیز
heating blower دمنده ی حرارتی
power blower دمنده برقی
shoot blower دمنده دوده کشتی
shoot blower دوده پاک کن دودکش ناو
blower motor موتورخنککننده
forage blower دستگاهمکندهعلوفه
glass blower شیشه گر
gas blower دمنده گاز
evaporator blower وزندهبخار
fan blower بادزن مکانیکی یاماشینی
cooling blower دمنده هوای سرد
blower engine ماشین دمنده
cabin altitude فشار کابین برحسب فشارمعادل ارتفاع بالای سطح زمین
passenger cabin کابینمسافران
fore cabin اطاق جلو کشتی
telephone cabin کیوسک تلفن
cabin attendant مهماندارهواپیما
cabin crew کارکن کابین [هواپیما]
first-class cabin قسمتclass_first
cabin pressure فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
cabin cruisers قایق تفریحی
cabin cruisers کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
cabin scooter قفسه متحرک
pressure cabin بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است
cabin supercharger کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
pressure cabin هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
cabin cruiser قایق تفریحی
cabin cruiser کشتی کوچک موتوری ناو اتاقکدار
blower tupe supercharger سوپر شارژر
high pressure blower دمنده فشار قوی
blower tupe supercharger دمنده
gas engine blower دمنده موتور گازی
allowable cabin load بار مجاز هواپیما
cabin pressure altimeter ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
snow blower [rotary snowplough] برف خور
cabin pressurization safety valve شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com