Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
cadre strength column
ستون مربوط به استعدادپرسنل یکان ستون استعدادپرسنل کادر
Other Matches
cadre
اعضای یک سازمان نظامی
cadre
افسر یا درجه دار کادر
cadre
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
cadre
مجموعه یک طبقه ازصنوف اجتماعی
cadre
کادر
cadre
پرسنل پیمانی
strength
شدت
strength
استعداد رزمی
strength
مقاومت
strength
نیرومندی
strength
دوام
strength
قوه توانایی
strength
قوت
strength
زور
strength
توان رزمی تعداد نفرات
strength
قدرت رزمی استعداد نفری
strength
قدرت
on the strength of
باتکا
it is beyond my strength
زورمن به ان نمیرسد
it is beyond my strength
فوق نیروی من است
strength
استحکام
strength
نیرو
it is too much for my strength
زورمن به ان نمیرسد
it is too much for my strength
فوق نیروی من است
on the strength of
باستناد
column by column
ستون به ستون
column
ستون در کاغذ شطرنجی نقشه کشی
column
ستون
fifth column
ستون پنجم
column
ردیف
fifth column
دستگاه جاسوسی
column
صف ستون راهپیمایی یاموتوری
column
ستون نظامی
column
رکن
column
ستون
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
column
ستون روزنامه
column
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
column
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار
column
خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
column
پایه
column
خط ی از اطلاعات چاپ شده درباره یک حرف موازی با کوتاهترین قسمت کارت
column
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
column
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
استاتور
column
برج
creep strength
مقاومت خزشی
design strength
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل
dielectric strength
پایدار دی الکتریکی
dielectric strength
قدرت دی الکتریک
dielectric strength
استحکام شکست
dielectric strength
استحکام دی الکتریک
disruptive strength
استحکام انقطاع
shearing strength
طول برشکاری
shear strength
استقامت برشی
shear strength
مقاومت برشی
dynamic strength
مقاومت دینامیکی
signal strength
شدت صوت
design strength
مقاومت محاسباتی
strength of current
شدت جریان
compression strength
مقاومت فشاری
compression strength
توان فشاری
compression strength
تاب فشاری
compressive strength
تاب فشردگی
compressive strength
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
strength of magnetism
شدت مغناطیسی
strength group
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
creep strength
پایداری خزشی
crushing strength
مقاومت خرد شدن
crushing strength
تاب گسیختگی
cube strength
مقاومت نمونه مکعبی
current strength
شدت جریان
strength of materials
مقاومت مصالح
ultimate strength
مقاومت نهایی
response strength
نیرومندی پاسخ
nonoperating strength
پرسنل غیر فعال
grid strength
سیگنال شبکه
muscular strength
زور بازو
habit strength
نیرومندی عادت
muscular strength
وی ماهیچه
level of strength
میزان استعداد رزمی
hot strength
استحکام گرمایی
impact strength
استحکام برخورد
impact strength
استحکام ضربهای
initial strength
استحکام اولیه
insulation strength
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
level of strength
سطح استعداد رزمی
nonoperating strength
جمعی غیرفعال در یکان
flexural strength
تاب خمشی
flexural strength
توان خمشی
effective strength
استعداد رزمی موثر
effective strength
استعدادرزمی موجود
ego strength
نیرومندی خود
strength weld
جوشکاری مقاومتی
pole strength
شدت قطب
end strength
استعداد نهایی
fatigue strength
استحکام خستگی
field strength
شدت میدان
flexural strength
مقاومت خمشی
ionic strength
قدرت یونی
bond strength
قدرت پیوند
assiciative strength
نیرومندی تداعی
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
yield strength
تاب ارتجاعی
virile strength
قوت مردی
virile strength
نیروی مردانه
tear strength
مقاومت
[در برابر پارگی]
accountable strength
استعداد قابل توجه
accountable strength
استعداد قابل محاسبه
unit strength
استعدادیکان
strength in bending
مقاومت خمشی
characteristic strength
مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
compression strength
استحکام فشاری
buckling strength
استحکام خمشی
tower of strength
<idiom>
پشتیبانی محکم
bending strength
مقاومت خمشی
knot strength
استحکام گره
average strength
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
authorized strength
استعداد مجاز
attached strength
استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
characteristic strength
مقاومت مشخصه
unit strength
قدرت رزمی یکان
ultimate strength
مقاومت یا استحکام نهایی
tensile strength
تاب کششی
tensile strength
توان کششی
tensile strength
مقاومت کششی
superego strength
نیرومندی فراخود
strength ratio
نسبت استحکام
they overtax our strength
بما تکلیف میکنند که زیادنیروی خودرابکاراندازیم
ultimate strength
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
command strength
استعداد یکان
ultimate strength
تاب
tensile strength
استحکام کششی
ultimate strength
مقاومت نهائی
strength properties
خصوصیات استحکام
torsional strength
استحکام پیچشی
semi-column
نیم ستون
laced column
ستون مشبک با بستهای چپ وراست
Antonine column
[یادبودی از ستون دوریکی توسکان در روم]
march column
ستون راهپیمایی
isoculculating column
دسته ستون
half-column
نیمه ستون
advertising column
ستون آگهی
column cochlis
[ستون های یادبود بزرگ شبیه طاق نصرت]
column caelata
[ستون های شاخ و برگی]
column caelata
[ستون با تیرهای مزین شده]
cassed column
ستون پوشش دار
length of column
طول ستون
machine column
پایه یا ستون دستگاه
main column
ستون اصلی
mercury column
ستون جیوه
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
route column
ستون راه
alcohol column
ستونالکل
vertebral column
ستون مهره
storming column
ستون حمله
storming column
واحد مامورحمله
vertebral column
تیره پشت
vertebral column
ستون فقرات
transformer column
ساق ترانسفورماتور
streeing column
ستون فرمان
streeing column
میل فرمان
central column
ستونمرکزی
column crank
دستهپایه
column lock
قفلپایه
gossip column
gooseflesh
gossip column
ستونغیبت
agony column
ستونیدر روزنامهکهدر آن پاسخ مشکلاتو سوالهای خوانندگانمطرح میشود
opem column
ستون باز
packed column
ستون پر شده
parallel column
ستونهای موازی
positive column
ستون مثبت
reflux column
ستون باز روانی
hull column
پایه بدنه
column of mercury
ستونجیوه
hex-column
طرح ستونی شش وجهی
[طرح سه ترنجی که بیشتر در قراچه آذربایجان و شیروان قفقاز بافته شده و متن اصلی آن را سه ترنج شش گوش در بر می گیرد.]
column rule
خط برنج
column gap
شکاف بین ستون
column formation
آرایش ستون
column cover
پوشش ستون
column chromatography
کروماتوگرافی ستونی
column binary
دودوئی ستونی
column binary
دودویی ستونی
column base
پایه ستون
column base
ته ستون
column base
زیرستون
route column
ستون راهپیمایی
column action
عمل ستونی
close column
ستون بسته
column gap
شکاف ستون
column head
بار ستون
column splice
وصله ستونها
column of riflemen
ستون تفنگداران
column indicator
نشانگر ستونی
column ways
راهنمای ستون
comment column
ستون توضیحی
composite column
ستون مرکب
control column
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
column head
عناصر سرستون
column head
سرستون
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com