English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
cake mascara ریملمژهیاابرویقالبی
Other Matches
mascara ریمل مژه وابرو
mascara brush بورسریمل
liquid mascara ریمل
cake قرص
cake قالب
cake کیک
cake قالب کردن بشکل کیک دراوردن
pomfret cake کلوچه شیرین بیان
pound cake کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
seed cake کلوچه تخم زده یا زیره زده
wedding cake کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
pomfret cake کلوچه سوس
cake mix پودر کیک
birthday cake کیک تولد
You cant eat your cake and have it . نمیشه هم خدا را بخواهی هم خرما را
eat one's cake and have it too <idiom> هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن
piece of cake <idiom> آسان
fruit-cake کیک میوه ایی
plum cake کیک کشمش دار
oil cake سلف بذرک
sponge cake کیک پف الود
sponge cake کیکی که با روغن نباتی درست میشود
ague cake اماس اسپرزازنوبه
almond cake نان یاکلوچه بادامی
cotton cake کنجاره پنبه دانه
fig cake انجیروبادام
fish cake نان شیرینی که از ماهی خورد کرده وپوره سیب زمینی درست کنند
genoa cake کلوچه بادامی
oil cake کنجاره
oil cake کنجیده
my cake is dough نقشه ام باطل شد
marble cake کیک کره دار برنگ روشن
griddle cake نوعی نان شیرینی پهن ونازک که دو طرفش را روی اهن کلوچه پزی سرخ میکنند
genoa cake نان بادامی
sell like hot cake <idiom> رو دست بردن
sell like hot cake <idiom> مثل کاغذ زر ورق بردن
cake-hole [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
Cut the cake into three separate parts. کیک را به سه قسمت جدا ببرید
A bar of soap. A cake of soap. یک قالب صابون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com