English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
Other Matches
calibration کالیبراسیون
calibration مین یک بررسی استاندارد
calibration تنظیم
calibration تنظیم الات دقیق
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
calibration خصلت یابی
calibration واسنجی
calibration درجه بندی
calibration زینه بندی
calibration واسنجی
calibration کالیبره کردن
calibration capacitor خازن کالیبراسیون
range calibration تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range calibration تنظیم مسافت
compass calibration تنظیم قطب نما
compass calibration تنظیم انحراف قطب نما
maintenance calibration تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
calibration mark علامت کالیبراسیون
calibration standard استانداردتنظیم
calibration standard اندازه کالیبراسیون
calibration marker فاصله یاب راداری
calibration constant ثابت درجه بندی
calibration error خطای درجه بندی
official calibration واسنجی رسمی [مهندسی]
calibration curve منحنی درجه بندی
card یک کارت پانچ
ID card شناسنامه
ID card کارت شناسایی
card برگ
greetings card کارتتبریک
card کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card ورق
card مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card برگه
card ماشین پرداخت پارچه
card پنبه زنی
card ورق بازی کردن
card ورق بازی گنجفه
card کارت تبریک کارت عضویت
card مقوا
card کارت ویزیت بلیط
card کارت
card مین فلز برای تختههای مدار
card سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
punched card کارت منگنه
punched card کارت پانچ شده
punched card کارت منگنه شده
punched card کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
punch card کارت منگنه
flash card ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
race card برنامه اسب دوانی
ram card RAکارت
smart card کارت هوشمند
safety card کارت تامین اتشبار
safety card کارت تامین جنگ افزار
red card علامت اخراج اخراج بازیگر
red card کارت قرمز
range card کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range card کارت برد
job card کارت کار
punch card برگ منگنه
post card کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
key card کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
key card کارت کلید کامپیوتر
job card کارت برنامه
ibm card کارت 08 ستونی
interface card کارت رابط
input card کارت ورودی
identification card کارت شناسایی
inlay card کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
hollerith card کارت هالریت
ledger card کارت معین
post card کارت پستال
playind card ورق گنجفه
paper card کارت کاغذی
magnetic card کارت مغناطیسی
logic card کارت منطقی
letter card کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
flash card ورقه تمرین بصری
cheque card کارتشناساییمخصوصدریافتچک
cash card کارتمخصوصگرفتنپول
card vote کنارهگیریبهنفعکسی
boarding card کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
high card کارتبالا
card support حافظورق
green card کارت سبز
card-indexes رجوع شود به file card
index card کارتشاخص - کارت Index
To play ones last card آخرین تیر ترکش رارها کردن
vaccination card دفترچه واکسیناسیون
vaccination card دفترچه مایه کوبی
to get [be given] your card [British E] <idiom> برگه اخراج از شغل را گرفتن [اصطلاح روزمره]
card-cut [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
trump card <idiom> استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card up one's sleeve <idiom> برای روز مبادا نگهداشتن
He is a loose card . خیلی ول است
card-index رجوع شود به file card
card-carrying واقعی
card-carrying دو آتشه
visiting card کارت ویزیت
trailer card کارت پشت بند
to play one's card well از فرصت خود استفاده کامل کردن
to palm a card برگی را در دست غیباندن
time card کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
tape to card از نوار به کارت
summary card کارت خلاصه
stub card ته کارت
visiting card کارت اسم درفرانسه
visting card کارت ویزیت
we left a card on him کارتی در خانه اش گذاشتیم
card-carrying عضو رسمی
card-carrying دارای کارت عضویت
card sharps برگزن
card sharps قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp برگزن
card sharp قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card اخطار
yello card کارت زرد
storm card طوفان نمای دریایی
card row سطر کارت
card hopper ناودان کارت
card guide راهنمای کارت
card format قالب کارت
card file پرونده کارتی
card field فیلد کارت
card field میدان کارت
card feed خورد کارت
card hopper قسمت جهنده کارت
card image تصویر کارت
card reproducer تولیدکننده دوباره کارت
card reader کارت خوان
card rack جای کارت
card rack طاقچه کارت
card punch دستگاه کارت منگنه
card punch کارت منگنه کن
card loader کارت بارکن
card loader بار کننده کارت
card jam گیر کردن کارت
card face رویه کارت
bin card کارت مصرف محتویات فرف
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
account card کارت حساب
report card کارنامه
identity card شناسنامه
credit card کارت اعتباری
credit card کارت یاورقه خرید نسیه
playing card گنجفه
playing card ورق گنجفه
playing card ورق بازی , برگ
binary card کارت دودویی
calling card کارت ویزیت
card deck دستینه کارت
card column ستون کارت
card code کد کارت
card code رمز کارت
card cage محفظه کارت
card board مقوای نازک
card bed بستر کارتها
card aligner هم تراز کننده کارت
wild card روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
court card سرباز
compass card صفحه قطب نما
compass card گلباد
compass card صفحه قطبنما
continuation card کارت ادامه
control card کارت کنترل
controller card کارت کنترل کننده
edge card یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
data card کارت ثبت اطلاعات
debit card کارت بدهی
drawing card موجب جلب توجه
coulmn card کارت 69 ستونه
drawing card چیز جالب توجه
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
court card صورت :شاه
court card بی بی
drawing card جالب
coat card صورت
card system سیستم کارتی
card stacker مخزن کارت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com