English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (5 milliseconds)
English Persian
calibration marker فاصله یاب راداری
Other Matches
calibration کالیبره کردن
calibration مین یک بررسی استاندارد
calibration درجه بندی
calibration واسنجی
calibration خصلت یابی
calibration تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
calibration زینه بندی
calibration تنظیم الات دقیق
calibration تنظیم
calibration واسنجی
calibration کالیبراسیون
calibration curve منحنی درجه بندی
official calibration واسنجی رسمی [مهندسی]
range calibration تعیین دقت مسافت تنظیم برد سلاح
range calibration تنظیم مسافت
maintenance calibration تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
compass calibration تنظیم انحراف قطب نما
calibration error خطای درجه بندی
compass calibration تنظیم قطب نما
calibration standard استانداردتنظیم
calibration standard اندازه کالیبراسیون
calibration capacitor خازن کالیبراسیون
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
calibration constant ثابت درجه بندی
calibration mark علامت کالیبراسیون
marker حساب نگهدار
marker کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
marker علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker ثبت کننده امتی_از
marker تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker علامته_ای روی زمین
marker داور
marker نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker مشخص کننده
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker کد وارد شده در فایل یا متن برای بیان یک بخش خاص
marker نشانگر
marker نشان گذار
marker علامت نشانه
marker علامت نشان
marker نشانه
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
marker variable متغیر ممیز
range marker فاصله یاب راداری
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
saltpetre marker شوره پز
sea marker نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
yard marker خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
marker pen علامت گذار
position marker نشانگرموقعیت
skirt marker نشانگذاردامن
marker ship ناو نماینده یاجلودار ستون
marker ship کشتی نماینده
beach marker علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
absorption marker عقربه جذب
book marker چوب الف
dye marker فشفشه
dye marker فشفشه نشان کننده
book marker نشان لای کتاب
play marker طراح حمله
lane marker راهنمای معبر داخل میدان مین
fan marker نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
gap marker علامت مخصوص نشاندادن رخنه در میدان مین
marker post لبه نما
marker circle دایره مشخص کننده مرکزمنطقه فرود هوایی یا باندفرود هواپیما
beginning of tape marker علامتی که نقطه شروع ضبط اطلاعات را بر روی نوارنشان میدهد
end of tape marker علامت انتهای نوار
side marker light چراغعلامتدهندهکناری
end of data marker نشانگر انتهای داده ها
end of tape marker نشانگر انتهای نوار
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com