English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
call book دفتر بیدار کردن و تنظیم نوبت نگهبانی
Search result with all words
morning call book دفتر بیداری ناو
to book [order] an alarm call بگذارید کسی با تلفن شما را بیدار کند
Other Matches
what [some] people would call [may call] <adj.> کذایی
what [some] people would call [may call] <adj.> باصطلاح
what [some] people would call [may call] <adj.> که چنین نامیده شده
that book ان کتاب
to book something چیزی را رزرو کردن
to book something چیزی را سفارش دادن
your book کتاب شما
your book کتابتان
that is my book این
to d. into a book نگاه مختصر بکتابی کردن
that book این کتاب
here is my book اینست کتاب من
the book is out of p کتاب تمام شده است
this book is yours این کتاب مال شما ست
the a of a book خوانندگان کتابی
it was a p to another book مقدمه کتاب دیگربود
i will t. you for the book شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
book بداخلاق
that is my book کتاب من است
here is my book کتاب من اینها
i had never seen such a book من هرگز چنین کتابی ندیده ام
book دفتر
book one جلد نخستین
with out book برون سند کتابی ازبر
book one کتاب نخست
book ثبت کردن
book شماره بازیگرخطاکار
book فصل یاقسمتی از کتاب
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
book رزرو کردن توقیف کردن
book درکتاب یادفترثبت کردن
book کتاب
book مجلد دفتر
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
book value بهای دفتری
book value ارزش ثبت شده در دفتر
very many book کتابهای خیلی زیاد
you are welcome to my book بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید
book value ارزش دفتری
by the book کتابی
by the book ازروی کتاب
To bind a book. کتابی را جلد کردن
You wI'll benefit by this book . از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
note book دفتر کتابچه
muster book دفتروقایع یکان
order book دفتر سفارشات
needle book سوزن دان کتابی
She was reading the book to herself. کتاب را آهسته ( پیش خودش) می خواند
note book دفتریاد داشت
Orange Book مجموعه استانداردهای Philips که قالب ROM-CD قابل ضبط را بیان میکند
peon book دفتر ارسال مراسلات رسیدنامه
pepole of the book اهل کتاب
picture book کتاب عکس دار
pilot book direction sailing
pass book برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
please return the book خواهشمندم کتاب را برگردانید
pocket book کیف بغلی
pass book دفتر حساب جاری
minute book دفتر یاد داشت یاد داشت نامه
minute book دفتر وقایع
gun book دفتریادداشت سوابق توپ
gun book دفترچه خدمت توپ
guide book راهنمای مسافران
guide book کتاب راهنما
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
fly book قوطی مگس ساختگی
comic book کتاب کاریکاتور
field book دفترچه یادداشت نقشه بردار
throw the book at <idiom> شدیدا مواخذه کردنبخاطر شکستن قانون
day book دفتر روزنامه
copy book دفتر کپیه
People of the Book پیروان کتاب مقدس [ دین]
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
when reading a book در حال خواندن کتابی
class book کتاب کلاسی
he presented me with a book کتابی بمن پیشکشی کرد
he stole my book کتابم را دزدیدند
message book دفتر پیام
message book دفتر یادداشت پیام
mass book کتاب نماز
mass book زادالمعاد
mass book کتاب نماز سالیانه
What is the title of the book ? عنوان این کتاب چیست ؟
She laid the book aside . کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
To talk like a book . لفظ قلم صحبت کردن
letter book کتاب رونوشت
letter book رونوشت نامه
journal book دفتر گزارش روزانه
job book کتاب راهنمای انجام کار راهنمای کار تعمیردستگاهها
i will send him my book کتاب خود را برای او خواهم فرستاد
herd book نسب نامه حیوانی
herd book نژادنامه برخی جانوران همچون گاو وخوک
pocket book دفتر بغلی
year book سالنامه
book plates برچسب کتاب
comic book کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
log book دفتر رخدادهای روزانه
log book رخداد نگاشت
log book رخداد نامه
phone book کتاب راهنمای تلفن
phone book دفتر حاوی شمارههای تلفن
telephone book دفتر تلفن
to bring to book حساب پس گرفتن
to bring to book بازخواست کردن از
to bind a book صحافی کردن یک کتاب
time book دفتر ثبت ساعات کار
telephone book راهنمای تلفن
the book is print کتاب برای فروش موجودایت
the book is print کتاب زیر چاپ است
the book is my property کتاب مال من است
that book will immortalize him ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
book plate برچسب کتاب
to consult a book سرکتاب باز کردن
to consult a book از کتاب فال گرفتن
word book کتاب لغت
woman of the book کتابیه
winter book تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
white book ویدیو- CD استاندارد ساخت philips , JVC که نحوه ذخیره ویدیودیجیتال روی ROM-CD را بیان میکند
white book کتاب سفید
what is this book worth? این کتاب چقدر ارزش دارد
waste book دفتر باطله
tou book لباس تکواندو
to wade through a book بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to subscribe for a book پیش ازانتشارکتاب تعهدخریدیک یاچندجلدانراکردن
to read a book کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
to put any one through a book کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
Yellow Book مشخصات -CD ROM منتشر شده توسط Philips که حاوی قالب ذخیره سازی داده است و استاندارد ROM-CD XA را می پوشاند
to license a book اجازه چاپ کتابی را دادن
to gut a book جوهرمطالب کتابیراکشیدن
to gut a book مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
thank tou for that book متشکرم
thank tou for that book خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
text book رساله
road book راه نامه
refit book دفتر یادداشت وقایع دریایی
red book کتاب سرخ
record book دفتر ثتب سوابق
record book دفترچه سوابق جنگ افزار پرونده سوابق
phrase book لغتنامهمسافرت
reference book کتابمرجع
rent book کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
purview of a book انچه کتابی فرامیگیرد
purview of a book ویعت کتاب
rule book کتابقانون
punishment book ایین نامه انضباطی
property book دفتر اموال
property book دفتر دارایی یکان
prompt book نسخه سخن رسان
Please fetch the book. لطفا"بروکتاب رابیاور
policy book کتاب روشها
road book راهنما
pension book برگهایکهوجهیکهبایستپرداختشوددرآندرجشدهاست
exercise book کتابتمرین
text book کتاب اصلی دریک موضوع
text book کتاب درسی
telephnone book دفتر تلفن
appointment book دفترچهقرارملاقاتها
book ends کتابنگهدار
book of matches جعبهکبریت
bound book کتابپربرگ
spine of the book تیرهپشتیکتاب
address book دفترچه تلفن
service book کتب مذهبی
service book کتب دعا
scrap book مجموعه عکس هاوقطعاتی که از کتابهای دیگر بریده باشند
run book دفتر رانش
run book دفتر اجرا
book token کارتخریدکتاب
code book کتابرمزگشا
cookery book کتابآشپزی
policy book پرونده خط مشیها
cheque book دسته چک
word book قاموس
bell book دفتر موتورخانه
bell book دفتر ثبت دستورات موتور
bill book دفتر بروات
black book دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
black book کتاب سیاه
have one's nose in a book <idiom> دائم سر توی کتاب داشتن
book keeper دفتردار
have one's nose in a book <idiom> کرم کتاب خوانی داشتن
book a seat جا رزرو کردن
blank book دفترسفید
account book دفتر حساب
accession book فهرست کتب یک کتابخانه که به سایر کتب ضمیمه شود
word book فرهنگ لغات
word book لغت نامه
book move حرکت کتابی شطرنج
edition [ed.] [of a book] چاپ [کتابی]
word book دیکشنری
edition [ed.] [of a book] ویرایش [کتابی]
blank book کتابچه
talking book صفحه گرامافون مخصوص تدریش زبان وغیره
bring to book بازخواست کردن از
book review مقاله درباره کتاب
book review انتقاد از کتاب
book marker چوب الف
book marker نشان لای کتاب
blue book هرکتاب یانشریه رسمی دولتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com