Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
camera cycling rate	نواخت باز و بسته شدن دیافراگم دوربین دوره تناوب عکاسی
Other Matches
cycling	حرکت پاندولی
cycling	مسیرگردش
cycling	دوچرخه سواری
cycling	چرخه زنی
cycling helmet	کلاهدوچرخهسواری
deep cycling	روشی برای نگهداری باطریهای نیکل- کادمیم
camera	دوربین یا جعبه عکاسی
camera	دوربین
in camera	غیر علنی
camera	[اتاقی با طاق قوسی یا منحنی]
observation camera	دوربین امنیتی
CCTV camera	دوربین امنیتی
security camera	دوربین امنیتی
surveillance camera	دوربین نظارت
surveillance camera	دوربین امنیتی
camera dolly	پایهدوربین
stereoscopic camera	دوربینبرجستهبین
disposable camera	دوربینبازاری
disc camera	صفحهدوربین
camera viewfinder	دوربیننمایاب
camera screw	پیچدوربین
camera platform	سکویدوربین
security camera	دوربین نظارت
observation camera	دوربین نظارت
CCTV camera	دوربین نظارت
cine camera	دوربینفیلمبرداری
camera lucida	[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
CCTV camera	دوربین مدار بسته
observation camera	دوربین مدار بسته
view camera	دوربیننما
underwater camera	دوربینزیرآبی
still video camera	دوربیننمایشثابت
security camera	دوربین مدار بسته
surveillance camera	دوربین مدار بسته
Polaroid camera	نوعیدوربینمخصوصگرفتنعکسفوری
camera body	بدنهدوربین
box camera	دوربین قوطی
sound camera	دوربین فیلمبرداری مجهزبدستگاه ضبط صوت
camera axis	محور دوربین عکاسی
camera lucida	دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
camera magazine	کاست فیلم دوربین
camera magazine	جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera nadir	خط لولای دوربین
color camera	دوربین رنگی
camera nadir	محورلولایی دوربین عکاسی
camera obscura	تاریک خانه
camera obscura	اطاقک تاریک جعبه عکاسی
camera window	دریچه دیافراگم دوربین
sitting in camera	جلسه خصوصی دادگاه
camera station	ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
camera tube	دوربین تلویزیونی
miniature camera	دوربین مینیاتوری
camera back	قسمتهایپشتیدوربین
camera-shy	کسی که دوست ندارد از او عکس یا فیلم بگیرند
miniature camera	دوربین تصاویر کوچک
camera-shy	بیزار از دوربین
in camera proceedings	دادرسی غیر علنی
panoramic camera	دوربین عکاسی که عدسی گردنده داردو ازدورنمای مسلسل عکس برمیدارد
box camera	دوربین عکاسی ساده و جعبه مانند که دستگاه میزان ندارد
sitting in camera	جلسه غیر علنی
electron camera	دوربین الکترونی
air cartographic camera	دوربین عکس برداری هوایی
air survey camera	دوربین عکسبرداری هوایی
continuous strip camera	دوربین عکسبرداری به طریق نوار مداوم
image camera tube	لامپ تصویر میانی دوربین
television camera tube	دوربین تلویزیونی
closed-circuit camera	دوربین امنیتی
closed-circuit camera	دوربین مدار بسته
camera control technician	متخصصفنیکنترلدوربین
camera control unit	مرکزکنترلدوربین
camera platform lock	محلقفلدوربینبهپایه
colour television camera	صفحهرنگیدوربین
Polaroid0 Land camera	دوربینزمینیپولاروید
closed-circuit camera	دوربین نظارت
camera control area	محلتنظیمدوربین
camera ready copy	کپی اماده تکثیر
twin-lens reflex camera	لنزدوتاییانعکاسدوربین
single-lens reflex camera	دوربینبازتابتکلنزی
cross section of a reflex camera	قسمتعرضیبازتابتلسکوپ
lighting/camera control area	سطحکنترلدوربینروشنایی
single-lens reflex (SLR) camera	دوربینتکلنزی
through rate	نرخ حمل سراسری
first rate	نخستین درجه
at any rate	در هر حال
to rate up	بیمه زیاد گرفتن از
first rate	درجه اول
at any rate	درهر صورت
rate of changes	نرخ تغییرات
through rate	نرخ کامل
at the rate of	از قرار
at that rate	در این صورت
first rate	عالی
rate	بر اوردکردن
rate	اهنگ حرکت
rate	سرعت حرکت
rate	درجه
rate	نسبت
rate	درچند
rate	ارزیابی کردن
rate	سنجیدن
first-rate	درجه اول بسیار خوب
first-rate	ممتاز
rate	بها
rate	نواخت
rate	میزان مهارت شدت تغییرات
rate	شمردن
rate	نرخ بستن بر بها گذاشتن بر
rate	سرعت ارزیابی کردن
rate	میزان
rate	منوال
rate	درصد
rate	روش طرز
rate	درجه بندی کردن
rate	سرعت
rate	نرخ
rate	سرعت کار
rate	قرار
rate	مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rate	ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
second rate	درجه دو
second rate	وسط
second rate	جنس پست
second-rate	درجه دو
second-rate	وسط
second-rate	جنس پست
first-rate	عالی
third rate	درجه سوم
third rate	پست
third rate	درجه سه
third-rate	درجه سوم
third-rate	پست
third-rate	درجه سه
rate	نرخ [درصد]
rate	حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate	پایه
rate	تندی سرعت عوارض
rate	اهنگ
rate	مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rate	تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate	بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rate	اندازه نسبت
rate of consumption	نرخ مصرف
rate of dosage	معیار
rate of dissolution	سرعت انحلال
rate joystick	سکان هدایتی با سرعت ثابت حرکت مکان نما
rate of discount	نرخ تخفیف
isodose rate	خط نقاط هم دوز تشعشع اتمی
rate of climb	میزان صعود
rate of discount	نرخ تنزیل
rate of deposition	سرعت ته نشست
rate of deformation	سرعت تغییر شکل
rate of duty	نرخ عوارض
rate of exchange	نرخ مبادله
rate of flow	دبی
rate of flow	میزان جریان
rate of flow	بده
rate of fire	تعدادتیر در دقیقه
rate of inflation	نرخ تورم
rate of fire	سرعت تیر
rate of fire	نواخت تیر
rate of exchange	نرخ ارز
rate of exchange	نرخ تسعیر
rate of exchange	نرخ مبادله ارز
lag rate	نسبت کسری نیروی انسانی
isodose rate	خط نقاط متحدالدوز
lag rate	میزان کسری پرسنل
output rate	نرخ تولید
official rate	نرخ رسمی
net rate	نرخ خالص
mortality rate	میزان مرگ و میر
mortality rate	نرخ مرگ و میر
literacy rate	نرخ باسوادی
rate of learning	سرعت یادگیری
learning rate	سرعت یادگیری
lapse rate	اهنگ کاهش
paging rate	سرعت صفحه بندی
participation rate	نرخ مشارکت
poor rate	مالیات برای نگاهداری بی نوایان
rate gyro	ژایرویی که میزان تغییروضعیت را نشان میدهد
rate equation	معادله سرعت
rate discrimination	تبعیض نرخ
rate constant	ثابت سرعت
railway rate	مالیات راه اهن
railway rate	نرخ راه اهن
purchase rate	نرخ خرید
procurement rate	نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
prime rate	نرخ بهره پایه
prime rate	نرخ پایه
poor rate	زکات
lapse rate	میزان افت
At any rate . In any case . Anyway .	درهر صورت
sustained rate	نواخت مداوم
survival rate	میزان ماندگاری
strain rate	میزان تغییر شکل
starting rate	خرج پر کردن
standard rate	نرخ استاندارد
spot rate	نرخ فروش نقدی
slewing rate	نرخ عبور یک کاغذ سفید ازمیان چاپگر
transmission rate	سرعت مخابره
signaling rate	میزان سیگنال دهی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com