English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (1 milliseconds)
English Persian
campus environment محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
Other Matches
campus زمین دانشکده ومحوطه کالج پردیزه
campus پردیس
campus فضای باز
campus network شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment موقعیتی در سیستم کامپیوتر مربوط به همه ثباتها و محلهای حافظه
environment محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environment حجم حافظه خالی قابل استفاده توسط برنامه
environment اطراف
environment محیط
environment احاطه
environment دور وبر
environment پرگیر
environment محیط زیست
environment فراگیر
operational environment محیط عملیاتی
operational environment محیط فعالیت
psychological environment محیط روانی
shelf environment محیط کم عمق
shelf environment کم ژرفگاه
terrestrial environment وضع محیط زمین
terrestrial environment وضع عوارض و اب و هوای زمین
windowing environment محیط پنجرهای
living environment جانداران محیط زیوندگان- پرمون
controlled environment محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند
environment architecture معماری محیط
environment architecture معماری محوطه
environment division یکی از چهار قسمت اصلی یک برنامه COBOL
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
induced environment محیط القا شده
induced environment محیط القایی
living environment محیط زنده
mixed environment محیط درهم
data base environment محیط پایگاه داده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com