English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (2 milliseconds)
English Persian
canonical dress لباس رسمی روحانیون
Other Matches
Full dress. Formal dress. لباس رسمی
canonical قانونی
canonical استاندارد
canonical معیار
canonical متعارفی
canonical شرعی
canonical schema نوعی پایگاه داده ها که مستقل از نرم افزار یا سخت افزار موجود است
canonical coordinates مختصات بندادی
canonical correlation همبستگی دو سویه چندمتغیری
canonical correlation همبستگی بندادی
canonical distribution توزیع بندادی
canonical ensemble مجموعه بندادی
canonical form صورت متعارفی
canonical form شکل رزونانسی
canonical hours ساعات رسمی نماز یا عقد
canonical time unit زمان لازم برای طی مسافتی معادل یک رادیان
to dress down تادیب کردن
to [get] dress [ed] جامه پوشیدن
dress up <idiom> بهترین لباس خود را پوشیدن
to dress up لباس پوشیدن
she is too p about her dress زیاد درلباس دقت می گیرد
in the f. of her dress لای لباسش
to dress out or up بالباس اراستن
dress down سخت ملامت کردن
to dress up خودرا اراستن
dress down ملامت سخت
to dress down سرزنش کردن
dress ترتیب دادن
dress درست کردن لباس
dress پیراستن
dress لباس مخصوص فرمان بایست در مشق صف جمع
dress اهار زدن مستقیم کردن
dress بستن
dress لباس پوشیدن
dress پوشاندن
dress جامه بتن کردن
dress لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dress مزین کردن
dress with bustle لباسپرچین
dress with crinoline لباسپفی
dress with panniers لباستوری
house dress لباسخانه
polo dress پیراهنیقهمردانه
morning dress جامهی رسمی صبحگاهی
coat dress روپوش
window dress بنمایش گذاشتن
window dress پشت ویترین گذاشتن
top dress ازرو کود دادن
to panel a dress جامه زنانه را با تیکهای ازرنگ دیگر اراستن
head dress لچک ارایش سر یا مو
princess dress پیراهنپرنسسی
sheath dress پیراهنیکسره
shirtwaist dress پیراهنکمردار
full dress بالباس تمام رسمی
dress rehearsals اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
dress rehearsal اخرین تمرین نمایش که بازیگران بالباس کامل نمایش بر روی صحنه میایند
to dress [salad] چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
to dress [food] آماده کردن [پختن] [غذا یا دسرت]
to fit a dress on somebody جامه ای را برای کسی اندازه کردن
She looks pathetic in that dress . این لباس به تنش گریه می کند
full dress لباس سلام
T-shirt dress تیشرت
trapeze dress پیراهنازبالاکلوش
tunic dress بلوزبلندودامن
types of dress انواعپیراهن
wrapover dress پیراهنیقهچپ
wrapover dress راست
This dress suits me . این لباس به من میاید.
This dress is quite the thing. این لباس چیز حسابی است
evening dress لباس ویژه شام یامهمانی شب
dress left از چپ نظام یا از راست نظام
dress improver لایی که درپشت دامن زنانه میگذارند
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
dress goods قماشهای زنانه
dress coat جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
fancy dress لباس بالماسکه
fancy dress بالماسکه
dress circle صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
dress shirt پیراهن سفید مردانه
dress shirt پیراهن عصر مردانه
dress shirt پیراهن لباس رسمی
dress shirts پیراهن سفید مردانه
dress shirts پیراهن عصر مردانه
dress shirts پیراهن لباس رسمی
battle dress نیم تنه جنگی
battle dress لباس ضدگلوله
battle dress جلیقه جنگی
dress making زنانه دوزی
dress ship پرچم جشن را افراشتن
dress suit لباس رسمی شب
monkhood dress راهبان
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
plain dress لباس غیر نظامی
print dress جامه چیت
print dress لباس چیتی
proper dress جامه شایسته
proper dress جامه زیبا
rational dress نیم شلواری که زن بجای دامن بپوشد
monkhood dress جامه
hog dress بریدن گلوی شکار
fatigue dress جامه بیگاری
head dress پوشاک سر
head dress روسری
dress uniform لباس رسمی نظامی
dress uniform انیفرم رسمی
evining dress لباس شب
to dress a salad with mayonnaise مزین کردن [ترتیب دادن ] سالاد با مایونز
You really look like a million bucks in that dress. در این لباس واقعا محشر به نظر می آیی.
drop waist dress پیراهنازکمرکلوش
Plain food (dress). غذا ( لباس ) ساده
to top dress the eart کود روی خاک پاشیدن
Clinging clothes. Tight-fitting dress. لباس چسب تن
The tailor ruined my suit ( jacket , dress ) . خیاط لباسم راخراب کرد
to dress [put on your clothes or particular clothes] لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com