Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
carbon chain polymer
بسپار زنجیر کربنی
Other Matches
long chain polymer
بسپار بلند زنجیر
polymer
بسپار
polymer
پلیمر
polymer
جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
living polymer
بسپار زنده
condensation polymer
بسپار تراکمی
syndiotactic polymer
بسپار هم ارایش
stereospecific polymer
بسپار فضا ویژه
stereoregular polymer
بسپار فضا ویژه
atactic polymer
بسپار بی ارایش
branched polymer
بسپار شاخهای
organic polymer
بسپار الی
polymolecular polymer
بسپار چند مولکولی
polymer chemistry
شیمی بسپار
regular polymer
بسپار منظم
linear polymer
بسپار خطی
irregular polymer
بسپار نامنظم
high polymer
بسپار سنگین
high polymer
بسپار بزرگ
addition polymer
بسیار افزایشی
three dimensional polymer
بسپار سه بعدی
inorganic polymer
بسپار معدنی
synthetic polymer
بسپار زنجیری
isotactic polymer
بسپار تک ارایش
stereoirregular polymer
بسپار بدون نظم فضایی
dye polymer recording
در دیسکهای نوری روش ضبط که تغییرات در دیسک نوری پلاستیکی در لایه باریک توکار ایجاد میکند یک مزیت بزرگ این روش : داده ذخیره شده روی دیسک نوری قاب پاک شدن است
hetero organic polymer
ناجور بسپار الی
head to tail polymer
بسپار سر به دم
heat resistance polymer
بسپار گرمایی
carbon
الماس بیفروغ
carbon
ذغال خالص
carbon
کربن
carbon
ذغال
carbon
C :symb
battery carbon
زغال باتری
carbon contact
کنتاکت کربنی
carbon cycle
سیکل کربن
carbon deposite
لایه کربن
carbon disk
قرص زغالی
carbon fixed
کربن ثابت
carbon fixed
ذغال ثابت
carbon free
کربن ازاد
activated carbon
ذغال فعال شده
carbon cell
پیل کربنی
anomeric carbon
کربن انومری
carbon brush
ذغال
carbon brush
زغال کربنی
asymmetric carbon
کربن بی تقارن
carbon black
دوده
carbon arcwelding
جوش قوسی بوسیله کربن
carbinol carbon
کربن کربینول
carbon free
ذغال ازاد
carbon holder
پایه کربن
carbon microphone
میکروفون زغالی
sugar carbon
زغال قند
cored carbon
کربن هسته دار
secondary carbon
کربن نوع دوم
secondary carbon
کربن 2 درجه
primary carbon
کربن نوع اول
primary carbon
کربن 1 درجه
decolorizing carbon
ذغال رنگ زدا
hydro carbon
ترکیب هیدروژن و کربن
tertiary carbon
کربن 3 درجه
tertiary carbon
کربن نوع سوم
carbon resistor
مقاومت کربنی
carbon rheostat
رئوستای کربنی
carbon ribbon
نوار کاربنی
carbon ribbon
ریبون پلاستیکی نازک با جوهر مشکلی که در چاپگر استفاده میشود
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
carbon steel
فولاد کربن یا فولاد سخت
carbon tape
نوارکاربنی
carbon tracking
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
gas carbon
ذغال قرع
carbon monoxide
منواکسید کربن
carbon copies
ورق کاربن
carbon copies
کپی نسخه غیراصل
carbon paper
کاغذ کاربن
carbon copies
رونوشت
carbon copy
رونوشت کاربنی
carbon copy
ورق کاربن
carbon copy
رونوشت
carbon dating
اندازهگیریسنچیزیبااستفادهازمیزانرادیواکتیویتهآن
carbon copy
کپی نسخه غیراصل
carbon copies
رونوشت کاربنی
acetylenic carbon
کربن استیلنی
carbon dioxide
گازکربنیک
active carbon
کربن فعال
activated carbon
کربن فعال شده
carbon dioxide
دی اکسید کربن
be a carbon copy
<idiom>
دقیقا مثل دیگری بودن
carbon filament lamp
لامپ با افروزه کربنی
crater in positive carbon
گودی کربن مثبت
blind carbon copy
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست
medium carbon steel
فولادباکربن متوسط
plain carbon steel
فولاد کربن غیرالیاژی
carbon pile regulator
نافم کربنی
carbon zinc cell
پیل اولیه قابل حمل
zinc carbon cell
پیل روی- زغال
zinc carbon cell
پیل لکلانشه
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
carbon dioxide therapy
درمان با انیدرید کربنیک
carbon arc welding
جوشکاری با جرقه کربن
iron carbon alloy
الیاژ اهن و کربن
coolant: carbon dioxide
سردکنندهدیاکسیدکربن
He's a carbon copy of his father.
کپی پدرش است.
iron carbon diagram
نمودار اهن- کربن
carbon battery plate
صفحه باتری کربنی
arc lamp carbon
کربن لامپ قوسی
high carbon steel
فولاد با کربن زیاد
high carbon steel
فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
carbon dioxide gas coolant
سردکنندهیگازدیاکسیدکربن
ultra high carbon steels
فولادهای فرا- پر- کربن
double button carbon microphone
میکروفون دو زغالی
single button carbon microphone
میکروفون تک زغالی
plain carbon tool steel
فولاد ابزار غیرالیاژی
carbon arc lead burning
جوش سرب با جرقه کربن
carbon pile voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ زغالی
chain saw
اره برقی
chain
زنجیر
chain
سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain
سلسله سلسله مراتب
chain
سری
chain
سلسله کوه
chain
زنجیر مساحی
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
زنجیره
chain
شبکه زنجیری
chain
: زنجیرکردن
chain saw
اره زنجیری
chain
زنجیر
chain
مراجعه کنید به CATENA
chain
کند وزنجیز حلقه
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
رشته
chain
سلسله
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain
از کلمه قبلی
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
chain
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain
دارد.
link chain
زنجیر اتصال
safety chain
زنجیرهامنیت
chain-smoking
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
lost chain
زنجیره از دست رفته
lifting chain
زنجیربالابر
He is a chain smoker.
پشت سرهم سیگار می کشد
load chain
زنجیر بار
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
link chain
زنجیر رابط
mooring chain
زنجیرمهار
drive chain
زنجیرهراندن
lost chain
زنجیره گم شده
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
heteroatomic chain
زنجیر ناجور اتمی
chain stitch
بافت زنجیری
chain stay
محلقرارگیریزنجیر
chain of neurons
نرونهایزنجیرهای
chain of dunes
زنجیرتلمسه
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
homoatomic chain
زنجیر جور اتم
chain guide
محافظزنجیر
chain drive
زنجیرهکششی
chain brake
عایقزنجیر
chainsaw chain
تیغهارهدرختبری
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
markov chain
زنجیر مارکوف
chain letters
نامهی زنجیری
chain letter
نامهی زنجیری
side chain
زنجیر جانبی
skid chain
زنجیر چرخ
sprocket chain
زنجیر دندانه دار
vehicle chain
زنجیر وسیله نقلیه
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
studded chain
حلقه زنجیر میان دار
tire chain
زنجیر یخ شکن
surveyor's chain
زنجیر مساحی
surveyor's chain
پاپیمایشگری
surveyor's chain
زنچیر سنجش
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
print chain
زنجیر چاپ
markov chain
زنجیره مارکف
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
measuring chain
زنجیر مساحی
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
parent chain
زنجیر مادر
parent chain
زنجیر اصلی
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
chain-smoking
پی در پی سیگار کشیدن
pointer chain
زنجیر اشاره گرها
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
tire chain
زنجیر چرخ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com