English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (6 milliseconds)
English Persian
carpenter's machines ماشین الات درودگری
Other Matches
carpenter نجار شیروانی ساز چوب بر
carpenter نجار شیروانی ساز
carpenter خرپاساز
carpenter خرپاکوب
carpenter نجاری کردن
carpenter نجار
carpenter درودگر
carpenter bee زنبور چوب سوراخ کن
carpenter stopper خفت کتابی
carpenter's bench دستگاه نجاری
carpenter's bench خرپشت
carpenter's bench میزکار
carpenter's rule متر [وسیله اندازه گیری] [ابزار]
carpenter's rule خط کش تاشو [ابزار]
carpenter's rule خط کش [ابزار]
carpenter's Gothic [تیرهای چوبی سقف]
carpenter's hammer چکشنجاری
carpenter's clamp پیچ دستی
master carpenter سردرودگر
master carpenter سرنجار
body of carpenter's plane کوله رنده نجاری
roof truss carpenter خرپاکوب
machines تعداد قط عات متحرک جدا یا بخشها که با هم کار می کنند تا فرآیندی را انجام دهند
machines خطای ناشی خرابی سخت افزار
machines کامپیوتر یا سیستم یا پردازندهای که از قط عات مختلف متصل بهم برای انجام یک عمل تشکیل شده است
machines ماشین
machines غیراستاندارد یا آنچه روی سخت افزار یا نرم افزار تولیدکننده دیگر بدون تغییرات قابل استفاده نباشد
machines تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machines نرم افزاری که با سخت افزار سیستم به نزدیکی کار میکند
machines یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines دستوری که توسط ماشین تشخیص داده میشود و بخشی از مجموعه دستورات محدود آن است
machines زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines فرمولی که کامپیوتر آنالوگ نوشته است تا حل کند
machines تراشیدن ماشین
machines براده برداشتن
machines شیارانداختن روی فلز
machines تراشکاری کردن صیقل کردن
machines ماشین کردن با ماشین رفتن
machines دستگاه
machines عمل پردازش دستورات در برنامه توسط کامپیوتر
machines دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines بایت تشکیل شده است برای عملوند و داده و آدرس
machines ذخیره شده روی یک رسانه که مستقیما وارد کامپیوتر میشود
machines کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machines شماره یا آدرس مطلق که نقط های در حافظه که کلمه داده قابل یافتن و دستیابی است را مشخص میکند
machines خطای ناشی از خرابی قطعه
machines ماشین شبیه سایز شده و عملیات آن
machines کامپیوتری که میتواند کد اصلی با کامپایل کند
machines بیت اجرا میشود
machines سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machines 1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
boring machines مته های برقی [ابزار]
drilling machines مته های برقی [ابزار]
boring machines دریل ها [ابزار]
drilling machines دریل ها [ابزار]
answering machines نرم افزار کاربردی روی یک کامپیوتر شخصی که مودمی را که در ارسال صوت را بر عهده دارد کنترل میکند
slot machines ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
vending machines ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
drilling machines دستگاه های مته [ابزار]
sewing machines چرخ خیاطی
sewing machines چرخ دوزندگی
smart machines ماشینهای هوشمند
pinball machines ماشین پینبال
pinball machines ماشین ساچمه پران
washing machines ماشین رختشویی
knitting machines ماشین کش بافی
boring machines دستگاه های مته [ابزار]
fruit machines جک پات
The real problem is not whether machines think but whether men do. مشکل واقعی این نیست که آیا ماشین ها فکر می کنند یا خیر مشکل واقعی این است که آیا انسان فکر می کند یا خیر.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com