Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
carriage return
بازگشت نورد
carriage return
سر سطر رفتن
carriage return
سیگنال یا کلیدی که به شروع خط بعد کاغذ یا صفحه نمایش می رود
carriage return
تعویض سطر Return/Enter
Search result with all words
soft carriage return
خط فاصله خالی
Other Matches
under carriage
ارابه فرود
carriage
کدهایی که حرکت کارتریج چاپگر را کنترل می کنند
Where is carriage no ...?
واگن شماره ... کدام است؟
carriage and four
درشکه چهاراسبه
carriage
کالسکه
carriage
نورد
carriage
قنداق توپ یا جنگ افزار قنداق
carriage
بردن حمل کردن باربری کرایه هزینه حمل
carriage
حمل
carriage
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند
carriage
کنترل چاپگر
carriage
هزینه حمل
to keep a carriage
درشکه داشتن
through carriage
حمل یکسره
there is a p in the carriage
درشکه مسافردارد
carriage
نرده
Where is carriage no ...?
واگن شماره ... کجاست؟
automatic carriage
تعویض خودکار
carriage road
راه درشکه رو
carriage costs
هزینه باربری
artillery carriage
قنداق سلاح توپخانه
dead carriage
کرایه حملی که پرداخت شده ولی استفادهای از ان به عمل نیامده
dead carriage
کرایه باربری جهت فرفیت استفاده نشده
crossrial carriage
پاگیر تیر عرضی
carriage drive
خیابان پارک
carriage payed
کرایه حمل پرداخت شده
carriage costs
هزینه حمل و نقل
carriage forward
پس کرایه
carriage control
کنترل نورد
carriage forward
کرایه در مقصدپرداخت میشود
dual carriage way
شاهراه دو طرفه
carriage forward
هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
ginny carriage
واگن بارکش که روی ریل حرکت میکند
carriage paid to ...
با هزینه حمل تا ...
carriage of goods
حمل و نقل کالا
carriage paid to
هزینه حمل به حامل پرداخت شده
artillery carriage
قنداق توپ
gun carriage
قنداق توپ
hackney carriage
درشکه کرایهای
baby carriage
صندلی چرخدار بچه
baby carriage
کالسکهی بچه
water carriage
حمل از راه اب
slip carriage
واگنی که از قطار راه اهن ول میشود
top carriage
قنداق بالا
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
railroad carriage
واگن باری
railroad carriage
اطاق کالسکهای راه اهن
smoking carriage
واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
sleeping carriage
خوابگاه قطار
sleeping carriage
واگن تختخواب دار
land carriage
حمل و نقل خشکی
land carriage
بار کشی زمینی
main carriage
حاملاصلی
carriage handle
دستگیرهحامل
lace carriage
حاملتوری
horseless carriage
اتومبیل
horseless carriage
درشکه بی اسب
carriage control tape
نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
to limber up a gun carriage
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
car railway carriage
واگن
carriage freight paid to ...
با هزینه حمل تا ...
carriage and insurance paid to
هزینه حمل و بیمه به حامل پرداخت شده
carriage control dial
کنترلشمارهگیرنورد
carriage control tape
نوار کنترل نورد
return to zero
بازگشت به صفر
in return for
بجای
in return for
عوض
non return to zero
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
non return to zero
بدون بازگشت به صفر
to return a v to any one
کسی رابازدیدکردن ببازدیدکسی رفتن
in return for
درعوض
in return
درعوض
[کاری]
return to zero
با بازگشت به صفر
return
برگشت
return
عودت دادن
return
گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return
اعاده بازگشت
return
مراجعت
return
عملکرد کارکرد
return
پس فرستادن عودت
return
عودت
return
مراجعت کردن عکس العمل
return
مراجعت برگرداندن
return
برگشتن
return
مراجعت کردن
return
رجعت
return
اعاده
return
بازده
return
درامد
return
عایدی
return
گزارش دادن
return
گزارش رسمی
return
آدرس مراجعه شده پس از اتمام تابع فراخوانی
in return
به جای
[کاری]
return
[on something]
سود
return
[on something]
درآمد
return
[on something]
نرخ بازده
return
[on something]
نرخ بازدهی
return
بازگشت
in return
در تلافی
[کاری]
return
[on something]
محصول
return
گزارش نهایی هیات تحقیق
return
[on something]
فایده
return
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return
کلید Return
return
نشانههای انتهای خط
return
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return
دستوری که باعث میشود اجرای برنامه ازبرنامه اصلی به زیر تابع برگردد
return lines
خطهای بازگشتی
sale or return
فروش یا عودت
return interval
دوره بازگشت
return to zero signal
علامت مراجعه ضبط که به عنوان سطح نوار مغناطیسی نشده به کارمی رود.
day return
بلیط رفتو برگشت
short return
برگشت کوتاه
return to scale
بازده نسبت به مقیاس
return to base
بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
return pistol
طپانچه ها به جای خود طپانچه را بگذارید
return pipe
لوله برگشت
return on capital
بازدهی سرمایه
return of capital
بازده سرمایه
sale or return
فروش یااعاده
sea return
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
to return a visit
بازدید کردن
to return a greeting
جواب سلام دادن
return match
بازیبرگشت
return flight
پرواز برگشت
to bring a return
درامد دادن
till his return
تا موقع برگشتن او
return spring
فنرارتجاعی
return air
بازگشتهوا
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
return ticket
بلیط رفت و برگشت
terrain return
اکوی زمینی
track return
مدار برگشت
soft return
فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
return of guarantee
عودت ضمانتنامه
return of a guarantee
عودت ضمانتنامه
grid return
سیم برگشت
average return
بازده متوسط
automatic return
سیستم عودت خودکار وسایل
return ticket
بلیط دوسره
fair return
بازده عادلانه
non return valve
شیر یکطرفه
non return valve
شیر یک سویه
return tickets
بلیط دوسره
please return the book
خواهشمندم کتاب را برگردانید
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ball return
بازگشت گوی بولینگ
by return of post
با نخستین پست
carraiage return
سر سطر رفتن
grid return
سیم برگشت شبکه
enter/return
کلید Return یا Enter
diminishing return
بازده نزولی
decreasing return
بازده نزولی
constant return
بازده ثابت
ground return
بازتاب زمینی
ground return
برگشت زمینی
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
i will return his kindness
مهربانی او را تلافی خواهم کرد
fair return
بازده منصفانه
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
rate of return
نرخ بازدهی
return address
نشانی بازگشت
return perion
دوره تناوب
return a negative
پاسخ منفی دادن
return account
حساب بازگشت
return account
صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
return current
جریان برگشت
return wire
سیم برگشت
return cargo
محموله برگشت
return conductor
سیم برگشت
return circuit
مدار برگشتی
return flow
جریان برگشت
return perion
زمان برگشت
rate of return
نرخ بازده
return line
خط برگشت
return key
کلید بازگشت
ration return
اسناد هزینه جیره
ration return
اسنادجیره
return key
کلید Return
return code
رمزبازگشت
constant return to scale
بازده ثابت نسبت به مقیاس
ground return circuit
مدار تک سیم
hurdle rate of return
نرخ بازده لازم
The return on the bonds amounts to ...
مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
hurdle rate of return
کمترین نرخ بازده
average net return
بازده خالص متوسط
to get a good return on an investment
بازده سودمندی در سرمایه گذاریی بدست آوردن
double-return stair
پله های دوتایی
to return to the fold
[family]
به خانواده خود برگشتن
law of increasing return
قانون بازده فزاینده
rate of return over cost
نرخ بازدهی بر هزینه سرمایه
law of increasing return
قانون بازده صعودی
under arm low return
ضربه کوتاه پایین دست
marginal return of capital
بازده نهائی سرمایه
marginal return of investment
بازدهی نهائی سرمایه گذاری
net rate of return
نرخ بازده خالص
normal rate of return
نرخ بازده متعارف
private rate of return
نرخ بازده خصوصی
stay there till i return
انجا بمانیدتامن برگردم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com