English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
carrier color signal پیام رنگ تابی
carrier color signal پیام رنگی حامل
Other Matches
color carrier حامل رنگ
color carrier reference فاز مبنای حامل رنگ
carrier chrominance signal پیام رنگ تابی
color sync signal پیام همزمان ساز رنگ
composite color signal پیام رنگی مرکب
minus color signal پیام رنگی منفی
color difference signal پیام اختلاف رنگ
color tint , color tone ته رنگ
carrier ارسال داده ساده
carrier مشابه 1595
carrier پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier فرکانس سیگنال پیش از تقسیم شدن
carrier سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carrier حالت موج پیاپی و با فرکانس بالا که توسط یک سیگنال قابل تقسیم است
carrier وسیلهای که بخشی از میکروفیلم را نگه می دارد
carrier روش ارسال سیگنالهای متفاوت روی یک کانال با داده ارسالی با فرکانسهای مختلف
T carrier استاندارد آمریکا برای خط وط ارسال داده دیجیتال مثل T, TC و استانداردهای سیگنال مربوط DS, DSC
carrier نامه بر
carrier داده ارسالی موج مانند
carrier 1-هر رسانه یا وسیلهای که قادربه ذخیره سازی داده است . 2-سیگنالهای دادهارسالی موج مانند
carrier سیگنال RSC از مودم به کامپیوتر برای بیان دریافت یک موج داده ارسالی
carrier carrier aircraft
carrier حامل غلطک حمال
carrier باربر
carrier ناو هواپیمابر
carrier دستگاه کاریر
carrier برنامه حامل میکرب
carrier موج حام-ل
carrier حامل
carrier حمل کننده
carrier فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier موسسه حمل و نقل
carrier ترک بند
carrier مکاری
carrier وسیله حمل و نقل
carrier متصدی حمل و نقل
carrier system سیستم حامل
carrier frequency فرکانس حامل
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier frequency فرکانس موج حامل
carrier gas گاز حامل
carrier wave موج حامل
carrier handle دستگیره حمل
carrier handle دسته حمل
carrier sense detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
carrier frequency بسامد حامل
carrier detect کشف حامل
carrier company تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
ammunition carrier مهمات بیار
ammunition carrier خودرو مهمات کش
attack carrier ناو هواپیمابر افندی
carrier detect تشخیص حامل
ball carrier بازیگری که با توپ میدود
battery carrier شاسی باتری
sound carrier حامل صوت
puck carrier گوی دار
personnel carrier خودرو نفربر
personnel carrier نفربر
oxygen carrier اکسیژن بر
troop carrier نیرو بر
free carrier تحویل به حمل کننده کالا
destination carrier کشتی حامل ناو تعمیراتی بمقصد یاتعمیرگاه
data carrier حامل داده ها
data carrier داده بر
contracting carrier موسسه حمل و نقل موردقرارداد
common carrier شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی
common carrier مکاری
common carrier متصدی حمل ونقل
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
common carrier متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier گاراژ دار
free carrier یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
fuse carrier نگهدارنده فیوز
data carrier حامل داده
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
carrier's lien در گرو شرکت حمل
carrier's risk ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
carrier's risk خطرات به عهده حمل کننده
lumber carrier کشتی تیر بر
luggage carrier ترک بند موتورسیکلت
letter carrier چاپار
letter carrier نامه رسان پستچی
image carrier حامل تصویر
hod carrier ناوه کش
helicopter carrier ناو هلیکوپتر بر
fuse carrier فیوزگیر
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
air carrier شرکت ترابری هوایی
video carrier حامل ویدئو
carrier pigeon کبوتر نامه بر
log carrier حاملچوبگرد
negative carrier محلقرارگیرینگاتیو
carrier pigeon کبوتر قاصد
piton-carrier میخحامل
carrier pigeons کبوتر نامه بر
aircraft carrier carrier : syn
carrier pigeons کبوتر قاصد
bulk carrier وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
weapon carrier کامیون حامل جنگ افزار کامیون حامل توپ
charge carrier حامل بار [فیزیک] [شیمی] [مهندسی]
water carrier دلو
actual carrier موسسه حمل و نقل واقعی
suit carrier پوششکتوشلوار
aircraft carrier ناو هواپیمابر
bulk carrier کشتی که کالای فله حمل مینماید
weapon carrier حامل جنگ افزار
brake shoe carrier نگهدارنده کفشک ترمز
telephone carrier current جریان حامل تلفنی
attack nuclear carrier ناو هواپیمابر افندی هستهای
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
anti submarine carrier ناو هواپیمابر ضد زیر دریایی
antisubmarine carrier group ناو گروه هواپیمابر ضدزیردریایی
three-tier car carrier حملماشینسهطبقه
attack aircraft carrier ناو هواپیمابر تهاجمی
carrier striking force نیروی ضربتی متشکل ازناوهای هواپیمابر ناوگان هواپیمابر ضربتی
breech block carrier الات متحرک
breech block carrier حامل کولاس
carrier task force گروه رزمی هواپیمابر دریایی
attack carrier striking forces نیروهای ضربتی ناوهواپیمابر نیروی تک
automatic carrier landing system سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
high frequency carrier cable کابل کاریر فرکانس بالا
color رنگ زدن
color ملون کردن
color کیفیت
color رنگ کردن
color تغییر رنگ دادن
color بشره
color فام
color رنگ
first color رنگ اول
color پرچم
color پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
color ترکیب
off color دارای رنگ مغایر
off color دارای رنگ ناجور
color value درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
first color استر
color تفسیر ورزشی
off color خل
to the color شیپورپرچم
She has very little color. رنگ بصورتش نمانده
to the color شیپور احترام پرچم
off-color <idiom> بد مزه ،کثیف ،بیادب
to the color شیپور احترام
flash color رنگ اصلی
milky color شیری رنگ
color codig علامت گذاری کردن مهمات
main color رنگ زمینه
harsh color رنگ تند و ناملایم و زننده
jujube color رنگ عنابی
escort of the color گارد محافظ پرچم
escort of the color گارد پرچم
main color رنگ اصلی
transparent color رنگ شفاف
flash color زمینه
flash color رنگ مبنا
mustard color رنگ خردلی
natural color رنگ طبیعی
natural color رنگ ذاتی جسم
transparent color رنگ روشن
color triangle مثلث رنگ نما
color wheel گردونه رنگ امیزی
color zones مناطق گیرنده رنگ
Color blindness کوررنگی
pure color رنگ اصلی
pure color رنگ خالص
pure color رنگ مایه
permanent color رنگ با ثبات زیاد
permanent color رنگ دائمی
onion color رنگ پیازی
complementary color رنگ کامل
ground color رنگ اصلی متن فرش
ground color رنگ زمینه
golden color رنگ طلائی
prime color رنگ ابتدایی
poster color شیشه محتوی ابرنگ وخمیررنگ
Color films(T. V). فیلم ( تلویزیون ) رنگی ؟
off-color joke جوک بی ادب
horse of a different color <idiom>
apricot color رنگ زردآلویی
apricot color رنگ زرد و قرمز روشن
aurora color رنگ سرخ شفق
barberry color رنگ زرشکی
camel-color رنگ شتری
off-color joke جوک بد مزه
oil color روغن مخصوص نقاشی
prime color رنگ مقدماتی
r.m.a. color code علایم رنگی جامعه رادیوسازان
solid color رنگ یکدست
fastness of color عدم تغییر رنگ [در برابر نور، آب و فرسایش]
color line مانع نژادی
fastness of color ثبات رنگ
dust color رنگ خاکی
copper color رنگ مسی
color composition ترکیب رنگ ها در نقشه فرش
surface color رنگ سطح
color fastness درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
lime color رنگ اهک
local color رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com