English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
English Persian
cash assets داراییهای نقدی
Other Matches
assets موجودی شخص ورشکسته
assets وسایل
assets ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
assets مال و اموال
assets مایملک دارایی
assets دارائیها
assets اجزای داده جدا
assets که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
value of assets ارزش دارائی ها
assets دارائی
assets موجودی
assets مواد لازم
capital assets دارایی طویل المده اعم ازمالی واعتباری
quick assets موجودی نقدشو
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
tangible assets دارائی مرئی
nonmonetary assets دارائیهای غیر پولی
assets and equities بیلان
monetary assets دارائیهای پولی
real assets دارائیهای واقعی
capital assets اموال سرمایهای
assets and liabilities دارائیها و بدهیها
tangible assets داراییهای قابل لمس
tangible assets دارائیهای مادی
assets and equities دارایی ودیون
tangible assets دارائیهای ثابت دارائیهای عینی
tangible assets دارائیهای مرئی
assets and equities ترازنامه
liquid assets دارائیهای نقدی
liabilities and assets بدهی و دارایی
frozen assets دارائیهای مسدود
financial assets موجودی مالی
financial assets دارائیهای مالی
defferential assets هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
current assets دارائیهای جاری
dedicated assets دارایی وقف شده
current assets پول نقد یامالیات یا عوارضی که درحدود یک سال پس از بستن ترازنامه قابل وصول باشد
fixed assets داراییهای ثابت
invisible assets دارائیهای نامرئی دارائیهای غیرقابل رویت
intangible assets دارائیهای ناملموس
intangible assets دارائیهای غیرمرئی
intangible assets دارائیهای غیرمادی
intangible assets دارائیهای نامرئی
frozen assets دارائی که بعلت ادعای فرد یا افرادی قابل فروش نمیباشد
fixed assets دارائیهای ثابت
fixed assets درائیهای ثابت مانند ساختمان و ماشین الات
current assets دارایی جاری
assets liabilities technique شیوه محاسن- معایب
cash پول خرد
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
cash حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash چک
cash پول رایج
cash صندوق
cash نقد
cash نقدکردن
cash نقدی
cash اسکناس
cash دریافت کردن صندوق پول
cash وصول کردن نقدکردن
cash in on <idiom> شانسی سود بردن
cash نقد کردن
cash in <idiom> تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
She had the never to ask for cash . اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
cash پول نقد
cash-wage دستمزد نقدی
cash register صندوق [محل پرداخت پول]
strapped for cash <idiom> هیچ پولی دربساط نداشتن
cash on the barrelhead <idiom> پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
idle cash پول بلااستفاده
for prompt cash فی المجلس
To turn into cash. به پول نزدیک کردن
idle cash پول بیکار
cash cow <idiom> منبع خوبی از پول
for prompt cash نقدا`
non cash share سهم غیر نقدی
spot cash پول نقد
to cash a cheque چک را نقد کردن
net cash نقدی خالص
cash crop محصولی که برای فروش فرآوری میشود
cash crop فرآورد نقدینهساز
spot cash پرداخت نقدی
share in cash سهم نقدی
cash crop فرآورد فروشی
sell for cash نقد فروختن
cash crop محصول فروشی
cash readout وسیلهنمایشمقدارپول
cash card کارتمخصوصگرفتنپول
cash desk صندوقپرداختپولدر یکمغازه
on cash basis نقدا"
non cash shares سهام غیر نقدی
net cash قیمت مقطوع
to buy for cash نقد کردن
cash dispenser پرداخت کننده پول
cash books دفتر نقدی
cash register صندوق پول شمار
cash register ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash register ماشین صندوقداری
cash registers صندوق پول شمار
cash registers ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers ماشین صندوقداری
cash flow گردش وجوه
capital in cash سرمایه نقدی
cash account حساب نقدی
cash against documents پول در مقابل اسناد
cash balance مانده نقدی
cash balance تراز نقدی
cash box صندوق پول
cash budget بودجه نقدی
cash book دفتر نقدی
petty cash صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
cash crops پنبه وتنباکو
cash dispenser تحویل دارخودکار
cash dispenser ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispenser پرداخت مینماید
cash dispensers پرداخت کننده پول
cash dispensers تحویل دارخودکار
cash dispensers ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers پرداخت مینماید
cash and carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
hard cash پول نقد
cash crops محصولات نقدی مانند
cash crops گندم جو
cash crops برنج
cash crops ذرت
cash capital سرمایه نقدی
contribution not in cash سهم الشرکه غیر نقدی
cash on delivery فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cash plans طرح پرداختهای نقدی
cash price قیمت نقدی
cash price بهای نقدی
cash prompt نقد فوری
cash spot نقد فوری
cash ratio نسبت نقدینگی
cash rent اجاره نقدی
cash sale فروش نقدی
cash sale بیع نقد
cash security وثیقه نقدی
cash security وجه الضمان نقدی
cash with order پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
cash on delivery فروش نقدی
cash on delivery پرداخت هنگام تحویل
cash discount تخفیف نقدی
cash flows وجوه در گردش
cash deficit کسر صندوق
cash discount تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
cash flows نقدینه
cash items اسناد تنخواه گردان
cash nexus رابطه نقدی
cash office دایره صندوق
cash office صندوق
cash dividened سود نقدی
cash collection voucher سندپرداخت غرامت نقدی
cash collection voucher سند پرداخت نقدی
discounted cash flow مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
discounted cash flow ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
A cash ( credit ) transaction . معامله نقدی ( اعتباری )
Cash . Ready money . وجه نقد
to save bot cash نقد فروختن
paid in cash share سهام نقدا" پرداخت شده
Cash is in short supply these days . از حقوق ماهانه ام کم کنید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com