Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (9 milliseconds)
English
Persian
cash collection voucher
سند پرداخت نقدی
cash collection voucher
سندپرداخت غرامت نقدی
Other Matches
voucher
فاکتور
voucher
مدرک تضمین کننده
voucher
هزینه
voucher
شاهد
voucher
ضامن گواه
voucher
دستاویز
voucher
مدرک
voucher
سند
voucher
گواه
voucher
شهادت دادن
voucher
سند هزینه
voucher
دفتر هزینه ضامن
voucher
سند حسابداری
voucher
سند خرج
voucher
قبض رسید
pay voucher
سند حقوقی
pay voucher
حواله حقوقی
property voucher
سند اموال
luncheon voucher
فیش
property voucher
اسناد داراییی
voucher register
قسمت یا دفتر ثبت اسناد یااسناد هزینه
luncheon voucher
غدا
collection
جمع اوری
collection
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
collection
و مرتب کردن در پایگاه داده
collection
عمل دریافت داده از منابع مختلف
collection
ایستگاهی که دادههای جمع شده را به نقط ه مرکزی ارسال میکند.
collection
جمع اوری کردن
collection
جمع اوری اخبار
collection
کلکسیون
collection
دریافت
collection
اجتماع مجموعه
collection
وصول
collection
گرداوری گرداورد
collection fee
هزینه وصول
collection activity
عملیات جمع آوری اخبار سازمان جمع آوری اخبار
fate of a collection
وضعیت طلب
dust collection
غبارگیری
collection charges
هزینه وصول
collection charge
هزینه وصول
garbage collection
پاک کردن خانههای بلااستفاده حافظه در یک فایل
garbage collection
زباله روبی
collection plan
طرح جمع اوری
dust collection
گردگیری
documentary collection
وصولی اسناد
deposit collection
جمع اوری کردن زباله ها
intelligence collection
جمع اوری اطلاعات
intelligence collection
طرح جمع اوری اطلاعات
tax collection
جمع اوری مالیات
collection charge
هزینه وصول مطالبات
collection of goods
دریافت کالا
collection agency
عامل جمع اوری اخبار
collection plan
طرح جمع اوری اخبار
clean collection
وصولی ساده
collection of premiums
وصول اضافه ارزش سهام
collection order
دستور وصول
data collection
جمع اوری داده ها
deposit collection
جمع اوری سرمایه
What are the collection procedures for ...?
روند جمع آوری برای ... چه
[جور]
است ؟
dust collection equipment
وسایل گردگیری
debt collection for realisation
property pledged of وصول طلب با نقد کردن وثیقه
data collection system
سیستم جمع اوری داده ها
industrial data collection device
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
cash
پول رایج
cash
صندوق
cash
نقد کردن
cash
دریافت کردن صندوق پول
cash
نقد
cash
نقدکردن
cash
نقدی
cash
پول خرد
cash
اسکناس
cash
چک
cash
وصول کردن نقدکردن
cash
پول نقد
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
She had the never to ask for cash .
اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
cash in on
<idiom>
شانسی سود بردن
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
strapped for cash
<idiom>
هیچ پولی دربساط نداشتن
to buy for cash
نقد کردن
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
To turn into cash.
به پول نزدیک کردن
contribution not in cash
سهم الشرکه غیر نقدی
non cash share
سهم غیر نقدی
spot cash
پرداخت نقدی
spot cash
پول نقد
cash readout
وسیلهنمایشمقدارپول
to cash a cheque
چک را نقد کردن
cash-wage
دستمزد نقدی
cash crop
محصول فروشی
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
cash crop
فرآورد نقدینهساز
share in cash
سهم نقدی
sell for cash
نقد فروختن
cash desk
صندوقپرداختپولدر یکمغازه
for prompt cash
نقدا`
for prompt cash
فی المجلس
idle cash
پول بیکار
idle cash
پول بلااستفاده
net cash
قیمت مقطوع
net cash
نقدی خالص
non cash shares
سهام غیر نقدی
on cash basis
نقدا"
cash crop
فرآورد فروشی
cash dispenser
پرداخت کننده پول
cash book
دفتر نقدی
cash books
دفتر نقدی
cash register
صندوق پول شمار
cash register
ماشین صندوقداری
cash registers
صندوق پول شمار
cash registers
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
ماشین صندوقداری
cash flow
گردش وجوه
capital in cash
سرمایه نقدی
cash account
حساب نقدی
cash against documents
پول در مقابل اسناد
cash assets
داراییهای نقدی
cash balance
مانده نقدی
cash balance
تراز نقدی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
cash crops
پنبه وتنباکو
cash crops
ذرت
cash dispenser
تحویل دارخودکار
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispenser
پرداخت مینماید
cash dispensers
پرداخت کننده پول
cash dispensers
تحویل دارخودکار
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers
پرداخت مینماید
cash and carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
hard cash
پول نقد
cash crops
محصولات نقدی مانند
cash crops
گندم جو
cash crops
برنج
cash box
صندوق پول
cash budget
بودجه نقدی
cash price
بهای نقدی
cash plans
طرح پرداختهای نقدی
cash price
قیمت نقدی
cash register
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
cash security
وجه الضمان نقدی
cash security
وثیقه نقدی
cash sale
بیع نقد
cash prompt
نقد فوری
cash sale
فروش نقدی
cash spot
نقد فوری
cash ratio
نسبت نقدینگی
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cash on delivery
فروش نقدی
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
cash capital
سرمایه نقدی
cash deficit
کسر صندوق
cash discount
تخفیف نقدی
cash discount
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
cash dividened
سود نقدی
cash flows
وجوه در گردش
cash flows
نقدینه
cash items
اسناد تنخواه گردان
cash nexus
رابطه نقدی
cash office
دایره صندوق
cash office
صندوق
cash rent
اجاره نقدی
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
Cash . Ready money .
وجه نقد
discounted cash flow
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
paid in cash share
سهام نقدا" پرداخت شده
to save bot cash
نقد فروختن
Cash is in short supply these days .
از حقوق ماهانه ام کم کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com