Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
English
Persian
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
cash crop
فرآورد نقدینهساز
cash crop
فرآورد فروشی
cash crop
محصول فروشی
Other Matches
to crop up or out
روامدن
crop
چیدن سرشاخه زدن
crop
حذف قسمتی از یک تصویر درگرافیکهای کامپیوتری
crop
کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop
سرقیچی کردن
crop
حاصل دادن چینه دان
crop
گیسو را زدن سرشاخه زدن
crop
محصول
crop
چیدن
to crop up or out
درصطح پدیدارشدن
in crop
کاشته
in crop
سبز
to crop up
ناگهان رخ دادن- اب خوردن
crop up
<idiom>
اتفاقی پدیدارشدن
green crop
علیق سبز
to crop out fotth
پدیدار شدن
riding crop
عصایاسبسواری
crop elevator
سرشاخهبالارونده
neck and crop
باسر
root crop
محصولات دارای ریشههای خوراکی
crop ecology
بوم شناسی کاشتی
crop ecology
اکولوژی زراعی
crop eared
مو زده
crop eared
گوش بریده
cream of the crop
<idiom>
انتخاب عانی
crop end
بخشهای اضافی شمش که قبل از نوردکاری چیده میشود
neck and crop
سراسیمه
crop end
سرقیچی
green crop
علف تازه
standing crop
محصول سرپا
crop mark
در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
eton crop
موی کوتاه زنانه
rotation of crop
کشتگرد
crop rent
اجاره محصول
crop end saw
اره مخصوص قطع کردن بخشهای اضافی شمش
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
She had the never to ask for cash .
اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
cash
نقد
cash
دریافت کردن صندوق پول
cash
نقدکردن
cash
پول خرد
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
cash
نقدی
cash
اسکناس
cash
وصول کردن نقدکردن
cash
نقد کردن
cash
صندوق
cash
پول نقد
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash
چک
cash
پول رایج
cash in on
<idiom>
شانسی سود بردن
cash readout
وسیلهنمایشمقدارپول
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
for prompt cash
نقدا`
cash box
صندوق پول
cash security
وثیقه نقدی
cash security
وجه الضمان نقدی
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
contribution not in cash
سهم الشرکه غیر نقدی
cash-wage
دستمزد نقدی
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
strapped for cash
<idiom>
هیچ پولی دربساط نداشتن
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
for prompt cash
فی المجلس
To turn into cash.
به پول نزدیک کردن
to cash a cheque
چک را نقد کردن
cash desk
صندوقپرداختپولدر یکمغازه
to buy for cash
نقد کردن
non cash share
سهم غیر نقدی
spot cash
پول نقد
spot cash
پرداخت نقدی
share in cash
سهم نقدی
sell for cash
نقد فروختن
on cash basis
نقدا"
non cash shares
سهام غیر نقدی
net cash
نقدی خالص
net cash
قیمت مقطوع
idle cash
پول بلااستفاده
idle cash
پول بیکار
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
cash sale
بیع نقد
cash dispenser
پرداخت کننده پول
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
cash book
دفتر نقدی
cash books
دفتر نقدی
cash register
صندوق پول شمار
cash register
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash register
ماشین صندوقداری
cash registers
صندوق پول شمار
cash registers
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
ماشین صندوقداری
cash flow
گردش وجوه
capital in cash
سرمایه نقدی
cash account
حساب نقدی
cash against documents
پول در مقابل اسناد
cash assets
داراییهای نقدی
cash crops
پنبه وتنباکو
cash crops
ذرت
cash dispenser
تحویل دارخودکار
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispenser
پرداخت مینماید
cash dispensers
پرداخت کننده پول
cash dispensers
تحویل دارخودکار
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers
پرداخت مینماید
cash and carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
hard cash
پول نقد
cash crops
محصولات نقدی مانند
cash crops
گندم جو
cash crops
برنج
cash balance
مانده نقدی
cash balance
تراز نقدی
cash sale
فروش نقدی
cash office
دایره صندوق
cash office
صندوق
cash prompt
نقد فوری
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
cash on delivery
فروش نقدی
cash price
بهای نقدی
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
cash price
قیمت نقدی
cash nexus
رابطه نقدی
cash items
اسناد تنخواه گردان
cash flows
نقدینه
cash budget
بودجه نقدی
cash capital
سرمایه نقدی
cash rent
اجاره نقدی
cash ratio
نسبت نقدینگی
cash deficit
کسر صندوق
cash discount
تخفیف نقدی
cash discount
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
cash dividened
سود نقدی
cash flows
وجوه در گردش
cash spot
نقد فوری
cash plans
طرح پرداختهای نقدی
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
Cash . Ready money .
وجه نقد
discounted cash flow
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
to save bot cash
نقد فروختن
cash collection voucher
سندپرداخت غرامت نقدی
cash collection voucher
سند پرداخت نقدی
paid in cash share
سهام نقدا" پرداخت شده
Cash is in short supply these days .
از حقوق ماهانه ام کم کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com