Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 174 (2 milliseconds)
English
Persian
cash rent
اجاره نقدی
Other Matches
rent
مال الاجاره
rent
کرایه اجاره کردن یا دادن
i am behind in my rent
کرایه خانه ام عقب افتاده است
rent
ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
rent
استیجار
to rent out something
اجاره دادن چیزی
to rent out something
کرایه دادن چیزی
rent
اجاره بها
rent
اجاره دادن
rent
کرایه کردن
rent
کرایه
rent
اجاره
specified rent
اجرت المسمی
rent
مال الاجاره منافع
rent
اجاره کردن
tonnage rent
حق امتیازی که از مواداستخراجی معدن به نسبت هرتن وصول میشود
arrears of rent
اجور معوقه
assize rent
اجرت المسمی
assize rent
اجاره مسلم ومعین
back rent
اجاره پس افتاده
back rent
کرایه عقب افتاده
back rent
پس کرایه
quasi rent
شبه اجاره
rack rent
اجازه تمام سال
rack rent
اجازه گزاف بستن بر
rent proper
اجرت المسمی
theory of rent
نظریه اجاره
to rack rent
حداکثر اجاره رابر ملکی بستن
rent strike
پرهیزازپرداختکرایهبهنشانهاعتصاب
To let (rent out) a house.
خانه ای رااجاره دادن
My rent has been postponed.
اجاره ام عقب افتاده است
Can I rent a bungalow?
آیا میتوانم یک خانه ویلایی اجاره کنم؟
life rent
اجاره به صورت عمری
instalment of rent
اقساط مال الاجاره
implicit rent
سهم زمین از کل تولید
dead rent
اجاره بهایی که در صورت عدم استفاده از عین مستاجره نیز باید پرداخت شود
explicit rent
اجاره داری کردن
contratual rent
اجاره بهای مقطوع
crop rent
اجاره محصول
economic rent
اجاره اقتصادی
economic rent
بهره مالکانه
economic rent
بهره اقتصادی
explicit rent
اجاره بها
quit rent
اجرت المثل
Can I rent a flat?
آیا میتوانم یک آپارتمان اجاره کنم؟
ground rent
اجاره عرصه
rent free
بی اجاره
rent free
غیر ماجور
rent-free
بی اجاره
rent-free
غیر ماجور
rent book
کتابچهایکهدرآنمبلغکرایهذکرشدهباشد
ground rent
حق الارض
To rent(lease) a house.
خانه ای رااجاره کردن
Can I rent a holiday cottage?
آیا میتوانم یک ویلا اجاره کنم؟
pepper corn rent
اجاره فاهری
pepper corn rent
اجاره غیر واقعی
pepper corn rent
اجاره اعتباری
My rent is 2000 tomanas per month.
اجاره خانه ام ماهی 2000 تومان است
cash in
<idiom>
تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
cash
اسکناس
cash
پول نقد
cash
وصول کردن نقدکردن
cash
دریافت کردن صندوق پول
cash
نقدکردن
cash
پول خرد
cash
نقد
cash
نقد کردن
cash
صندوق
cash
چک
cash
پول رایج
cash
حواله پستی تلگرافی یا بانکی
cash in on
<idiom>
شانسی سود بردن
available cash
موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
cash
نقدی
She had the never to ask for cash .
اینها همه هیچ تازه پول نقد هم می خواست
net cash
قیمت مقطوع
hard cash
پول نقد
non cash shares
سهام غیر نقدی
idle cash
پول بلااستفاده
idle cash
پول بیکار
for prompt cash
فی المجلس
on cash basis
نقدا"
non cash share
سهم غیر نقدی
net cash
نقدی خالص
cash-and-carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
sell for cash
نقد فروختن
cash dispensers
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash dispensers
تحویل دارخودکار
To turn into cash.
به پول نزدیک کردن
cash dispensers
پرداخت کننده پول
cash and carry
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash cow
<idiom>
منبع خوبی از پول
cash on the barrelhead
<idiom>
پولی که برای خرید چیزی پرداخت می شود
cash dispenser
پرداخت مینماید
cash dispenser
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
cash register
صندوق
[محل پرداخت پول]
cash-wage
دستمزد نقدی
cash desk
صندوقپرداختپولدر یکمغازه
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
cash readout
وسیلهنمایشمقدارپول
share in cash
سهم نقدی
spot cash
پرداخت نقدی
spot cash
پول نقد
cash-and-carries
نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
to buy for cash
نقد کردن
to cash a cheque
چک را نقد کردن
strapped for cash
<idiom>
هیچ پولی دربساط نداشتن
cash dispensers
پرداخت مینماید
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
cash crop
فرآورد نقدینهساز
cash crop
فرآورد فروشی
cash crop
محصول فروشی
cash dispenser
تحویل دارخودکار
for prompt cash
نقدا`
cash dispenser
پرداخت کننده پول
cash account
حساب نقدی
cash against documents
پول در مقابل اسناد
cash assets
داراییهای نقدی
cash balance
مانده نقدی
cash balance
تراز نقدی
cash box
صندوق پول
cash budget
بودجه نقدی
cash capital
سرمایه نقدی
cash deficit
کسر صندوق
cash discount
تخفیف نقدی
cash discount
تخفیف مخصوص خریداری که وجه را در موعد مقرر بپردازد
capital in cash
سرمایه نقدی
cash crops
برنج
cash registers
ماشین صندوقداری
cash registers
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash registers
صندوق پول شمار
cash register
ماشین صندوقداری
cash register
ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
cash books
دفتر نقدی
cash book
دفتر نقدی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
cash flow
گردش وجوه
cash crops
پنبه وتنباکو
cash crops
ذرت
cash register
صندوق پول شمار
cash dividened
سود نقدی
cash flows
وجوه در گردش
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
cash spot
نقد فوری
cash nexus
رابطه نقدی
cash ratio
نسبت نقدینگی
cash crops
محصولات نقدی مانند
cash sale
فروش نقدی
cash sale
بیع نقد
cash security
وثیقه نقدی
cash security
وجه الضمان نقدی
contribution not in cash
سهم الشرکه غیر نقدی
cash price
بهای نقدی
cash price
قیمت نقدی
cash plans
طرح پرداختهای نقدی
cash flows
نقدینه
cash items
اسناد تنخواه گردان
cash crops
گندم جو
cash office
دایره صندوق
cash prompt
نقد فوری
cash office
صندوق
cash on delivery
پرداخت هنگام تحویل
cash on delivery
فروش نقدی
cash on delivery
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
discounted cash flow
ارزش فعلی پرداختها و هزینههای اتی
discounted cash flow
مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
to save bot cash
نقد فروختن
A cash ( credit ) transaction .
معامله نقدی ( اعتباری )
paid in cash share
سهام نقدا" پرداخت شده
Cash . Ready money .
وجه نقد
cash collection voucher
سند پرداخت نقدی
cash collection voucher
سندپرداخت غرامت نقدی
Cash is in short supply these days .
از حقوق ماهانه ام کم کنید
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com