English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English Persian
catcher's glove دستکشگیرنده
Other Matches
catcher گیرنده
catcher فرفرههای گیرنده محصول
catcher بوکسور ناشی کتک خور
catcher توپگیر پشت سر توپزن
catcher همنواگر جعبهای خروجی
catcher بدست اورنده
cow catcher سنگ پس زن
crab catcher مرغ خرچنگ خور
dust catcher گردگیر کوره بلند
eye catcher چیزجالب توجه
eye catcher چیز چشم گیر جالب نظر
fly catcher مگس گیر
paper catcher جایورق
rat catcher موش گیر [جانور]
wind catcher بادگیر
oyster catcher مرغ صدف گیر
catcher's side سمت دریافت
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
catcher space فضای اوسیلاسیون زای
rat catcher موش گیر [شغل]
catcher's side سوی تحویل
eye-catcher سازه تزئینی
'The Catcher in the Rye' [by Salinger / work title] ! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت ! [نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
glove دستکش
to take up the glove قبول مبارزه کردن
to throw down the glove بجنگ تن بتن دعوت کردن
to throw down the glove بمبارزه خواندن
batting glove دستکشگویزنی
catch glove دستکشمخصوصتوپگرفتن
driving glove دستکشرانندگی
diving glove دستکشغواصی
evening glove دستکشمهمانی
fielder's glove دستکشبازیکن
glove finger انگشتدستکش
golf glove دستکشگلف
riding glove دستکشسوارکاری
fit like a glove <idiom> کاملا مناسب
short glove دستکشکوتاه
ski glove دستکشاسکی
to fit like a glove درست اندازه بودن
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
glove stretcher اسباب گشادکردن پنجههای دستکش
glove fight مشت بازی بادستکش
glove anesthesia بی حسی دست
glove orange نارنگی [گیاه شناسی]
catching glove دستکش دروازه بان
glove compartment جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
boxing glove دستکش بوکس
glove compartments جعبه داش بورد
glove compartments جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartment جعبه داش بورد
hand and glove خیلی صمیمی
hand and glove خیلی نزدیک
kid glove دستکش پوش
kid glove ازلای زرق وبرق بیرون امده
palm of a glove بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
hand in glove دوست همراز
hand in glove دوست یک دل ویکزبان
hand in glove خیلی نزدیک
hand in glove خیلی صمیمی
hand and glove دوست همراز
hand and glove دوست یک دل ویکزبان
kid glove گریزان وفراری از کار
blow with the open glove ضربه با دستکش باز بوکس
Where is the mate ( companion ) of this glove ? لنگه دیگه این دستکش کجاست ؟
The coat fitted me like a glove . کت قالب تنم بود ( کاملا" انداره بود )
wrist-length glove دستکشمچ
an iron hand in a valvet glove دست اهنین در دستکش مخملی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com