Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 147 (8 milliseconds)
English	Persian
cathode protection	حفافت کاتدی
Other Matches
cathode	ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode	کاتد
cathode	الکترودمنفی
cathode	قطب منفی
coated cathode	کاتد اندوده
cathode spot	لکه کاتدی
cathode region	پهنه کاتد
cathode rays	پرتو کاتدی
cathode sputtering	کاتد پرانی
cathode rays	اشعه کاتدی
cathode glow	فضای روشن کاتد
cathode follower	فزون ساز کاتدی
cathode border	مرز کاتد
arc cathode	کاتد قوسی
activation of a cathode	تحریک کاتد
cold cathode	کاتد سرد
filament cathode	کاتد افروزهای
wehnelt cathode	کاتدونلت
virtual cathode	کاتد مجازی
thermionic cathode	کاتد گرم
pool cathode	کاتد مایع
oxide cathode	کاتد اکسید اندود
incandescent cathode	کاتد ملتهب
hot cathode	کاتد ملتهب
hot cathode	کاتد گرم
heater cathode	کاتد با رشته گرمساز
dispenser cathode	کاتد جبران گر
filamentary cathode	کاتد افروزهای
activated cathode	کاتد فعال شده
arc cathode	کاتد جرقهای
directly heated cathode	کاتد افروزهای
incandescent cathode discharge	تخلیه کاتد ملتهب
hot cathode tube	لامپ با کاتد داغ
cathode heating time	مدت گرم سازی کاتد
cathode pay tube	لامپ با اشعه کاتدی
ionic heated cathode	کاتد یونی
cathode ray oscillograph	اشعه کاتدیک
cathode ray oscilloscope	نوسان نمای اشعه کاتدی
cathode ray oscilloscope	اسیلوسکوپ اشعه کاتدی
cathode ray tude	لوله اشعه کاتدی
grid cathode capacity	فرفیت بین شبکه و کاتد
cathode dark space	فضای تاریک کاتد
incandescent cathode lamp	لامپ کاتد ملتهب
mercury pool cathode	کاتد جیوهای
oxide coated cathode	کاتد اکسید اندود
peak cathode current	اوج
peak cathode current	جریان کاتدی
cathode ray oscillograph	موج نگار
photo electric cathode	کاتد نور- برقی
indirectly heated cathode	کاتد با رشته گرم ساز
pool cathode tube	لامپ مایع
cathode ray tuning indicator	لامپ میزان نما
hot cathode gas triode	لامپ سه قطبی با کاتد داغ
incandescent metallic oxid cathode	کاتد اکسید فلزی
peak cathode fault current	جریان نابهنجار کاتدی
glow discharge cold cathode tube	لامپ مشتعل
self protection	حفافت از خود
protection	نیکداشت
self protection	برقراری تامین از خود
self protection	صیانت نفس حفافت از خود
protection	تامین نامه
self protection	دفاع از نفس
protection	محافظت
over protection	تقویت
protection	حفظ
protection	حمایت
protection	حفافت
protection	سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
protection	پشتیبانی
protection	خط امان
protection	نگهداری
protection	مانع کپی گرفتن شدن
protection	عمل حفافت
protection	کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
protection	سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
protection	اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
protection	حراست حمایت
under protection	تحت الحمایه
protection	تیمارداری
protection	عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
Under the protection of the law.	درپناه قانون
environmental protection	حفاظت محیط زیست
eye protection	محافظچشم
password protection	حفافت به کمک کلمه رمز
feet protection	محافظپا
hand protection	محافظدستی
head protection	محافظسر
software protection	حفافت نرم افزاری
overvoltage protection	حفافت فشار زیاد
x ray protection	حفافت رونتگن
protection from sin	عصمت
storage protection	حفافت حافظه
thermal protection	محافظت حرارتی
rust protection	حفافت در برابر زنگ زدگی
protection ring	حلقه حفافت
protection level	سطح حفافت
protection key	کلید حفافت
ear protection	محافظگوش
toe protection	پاشنه بندی
protection hood	کلاهک یا روپوش محافظ
storage protection	حفافت انباره
anodic protection	حفافت اندی
consumer protection	حمایت از مصرف کننده
copy protection	جلوگیری از اعمال کپی
copy protection	محافظت از کپی
copy protection	حفافت دربرابر کپی
data protection	حفافت داده ها
degree of protection	میزان حفافت
degree of protection	میزان تامین درجه حفافت
collective protection	حفافت جمعی
collective protection	حفافت گروهی
anticorrosive protection	حفافت در برابر خوردگی
armor protection	حفافت زرهی
armor protection	حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
bank protection	حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
bank protection	ساحل داری
bank protection	ساحلبانی
block protection	حفافت بلوک
cell protection	حفافت سل
distance protection	وسیله حفافت فاصله
file protection	حفافت پرونده
over voltage protection	وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
memory protection	پشتیبانی ازحافظه
memory protection	حفافت حافظه
lightning protection	با خاموش کننده مغناطیسی
insulation protection	حفافت عایق بندی
overload protection	حفافت بار زیاد
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
impedance protection	حفافت امپدانس
file protection	حفافت فایل
flood protection	حفافت در مقابل طغیان
The Physics of Radiation Protection	فیزیک بهداشت
overflow protection switch	کلیدحافظآبهایاضافی
The Physics of Radiation Protection	فیزیک محافظت از پرتو
respiratory system protection	حافظدستگاهتنفسی
anti skid protection	حفافت از لغزش
rust protection paint	رنگ ضد زنگ
line differential protection	حفافت دیفرانسیلی خط
indirect bank protection	کناره بندی غیر مستقیم
positional protection device	دستگاه حفافت درگاه
power system protection	حفافت سیستم قدرت
protection and indemnity club	باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
high tension protection	حفافت فشار قوی
frost protection preparation	ضدیخ
The Physics of Radiation Protection	بهداشت پرتوی
Protection money. Racket money.	باج سبیل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com