English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
cavity wall دیوار صندوقهای
cavity wall دیوارتوخالی
cavity wall دیوار دو جداره
Other Matches
cavity گودال محل نصب ماسوره در روی گلوله
cavity مقر ماسوره
cavity کرم خوردگی دندان
cavity حفره
cavity فضای خالی
cavity محفظه
cavity فضای مجوف
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity گودال
cavity کاواک
nasal cavity حفرهبینی
cavity walls دیوارتوخالی
cavity walls دیوار صندوقهای
filled cavity گودال پر
open cavity گودال باز
resonating cavity محفظه تشدید
charge cavity فرفیت بار
cavity resonator همنواگر جعبهای
pleural cavity حفرهدیافراگم
oral cavity حفرهدهانی
cavity magnetron ماگنترون با همنواگرهای جعبهای
mould cavity محفظه قالب
fuze cavity حفره نصب ماسوره
abdominal cavity حجرهبطنی
cavity walls دیوار دو جداره
fuze cavity سوراخ جای ماسوره
mold cavity حفره قالب
glenoid fossa or cavity تقعیرمفصل
glenoid fossa or cavity گودی مفصل کاسه مفصل
wall-to-wall سرتاسری
wall-to-wall از دیوار به دیوار
wall-to-wall کامل
wall-to-wall فراگیر
the wall پشت دیوارایستاده بودم
wall-to-wall همگانی
wall-to-wall همه جانبه
wall up رسیدن موج به حداکثر اوج
to the wall <idiom> به آخر خط رسیدن
wall-to-wall [مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall تیغه کشیدن دیوار
wall مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall دیواری
wall دیواره
to go to the wall درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall دیوار
wall جدار
wall حصار
wall محصورکردن
wall-to-wall فرش کردن سرتاسری
wall حصار دار کردن
wall دیوارکشیدن
wall محصور کردن
wall rue سداب کهنه
wall lining اندود دیوار
wall pass پاس مستقیم
to deaden a wall عایق کردن دیوار
thickness of a wall ضخامت دیوار
wall plate زیرسری
wall socket پریز روی دیوار
wall tie بست دیواری
wall socket پریز دیواری
wall paper کاغذ دیواری
to deafen a wall دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
to deafen a wall عایق کردن دیوار
wall eye چشم مات
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
wall entrance عبور از داخل دیوار
wall energy انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
toe wall دیوار پای خاکریز
wailing wall دیوارندبه
wailing wall دیوار قدیمی اورشلیم
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
town wall باروی شهر
wall eye چشم سفید
to encircle with a wall دیوار یا چینه کشیدن
wall painting نقاشی دیواری
wall paint رنگ دیوار
wall opening روزنه دیوار
wall louse ترده
wall louse موریانه
wall lining پوشش دیوار
wall knot گره تخت
wall knot گره حصیری
wall hanging تزئینات دیواری
toe wall دیوارضامن پادیوار
wing wall دیواره جانبی
wall sockets پریز ها
the picture on the wall این عکس روی دیوار
wall sockets پریز های دیواری
wall sockets پریز های روی دیوار
wall clock ساعت دیواری
to lean against the wall به دیوار تکیه دادن
fruit-wall چفته
dwarf wall دیوار نیمه
curtain-wall تیغه
conservative wall دیوار باغچه
choir-wall [دیواره ی جداکننده جایگاه]
batter of wall میل دیوار
hole in the wall <idiom>
handwriting on the wall <idiom>
tank wall دیوارهنانکر
start wall دیوارهشروع
Qibla wall دیوارکیبلا
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
fortified wall دیوارکناری
cell wall دیوارهسلولی
bund wall دیوارمرکب
brick wall آجردیوار
turning wall دیواربازگشت
wall and rails دیواروریلها
wall grille شبکهدیواری
drive someone up a wall <idiom> از کوره در رفتن ،عصبانی شدن
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
To drive someone up the wall. کسی رابتنگ آوردن (تحت فشار مالی )
wave wall دیوارموج
wall tent چادردیوارهدار
wall stud تیرچوبدیواری
wall light چراغدیواری
wall lantern فانوسدیواری
back wall دیوارپشتی
thickness of a wall کلفتی دیوار
insulated wall دیواره عایق
flare wall دیوار حائل خاکریز پل
fire wall دیوار اتش بند
face wall دیوار بر
face wall ماسک
face wall نقاب
wall bracket طاقچه
enclosure wall دیوار بر
decorated wall دیوار تزیینی
cut off wall دیوار جداکننده
fresco a wall دیوار سفید کرده را
fresco a wall اب رنگ زدن
front wall دیوار مقابل اسکواش
head wall دیواریکه در بالادست یک ابگیرساخته میشود
training wall دیواره راهنما
guide wall دیواره راهنما
gravity wall دیوار وزنی
gap in a wall شکاف دردیوار
gable wall دیوار لچکی
gable wall دیوار سنتوری
fruit wall چفته
front wall دیوار جلو
curtain wall تیغه
curtain wall دیوار پردهای
cross wall دیوار پلهای عرضی
batter of a wall شیب دیوار
base of wall روپی
banch wall دیواره پشتیبان
banch wall دیواره محافظ
apron wall صفحه پیش بند
approach wall دیواره ورودی
an interstice in a wall ترک در دیوار
party wall دیوار مشترک
bearing wall دیوار باربر
bearing wall دیوار بارگیر
bench wall دیوار تکیه گاه
cross wall دیوار همبر
coping of a wall در پوش روی دیوار
coping of a wall قرنیس روی دیوار
batter of a wall میل دیوار
common wall دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
common wall دیوار مشترک
clay wall دیوار چینه
box wall صندوقه
wall arcade طاقنما
Wall Street مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
rear wall دیوار پشت
sleeper wall دیوار کرسی
wall insulator عایق دیوار
partition wall دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
partition wall تیغه
pellitory of the wall اذن الفار
side wall دیوار پهلویی
shear wall دیوار برشی
spine wall دیوار اساسی
wall wort اذن الفار
retaining wall دیوار نگهبان دیوار محافظ
retaining wall دیوار ضامن
retaining wall دیوار حائل
pise wall چینه
plinth of a wall ازاره
render a wall استرکشی دیوار
quay wall دیوار بارانداز
spin wall دیوار درون بنا که بران بارگذاری میشود
the pictures on the wall عکس ها
key wall دیوار اب بند
the pictures on the wall ی روی دیوار
it sprang from the wall ازدیوار رویید
non bearing wall دیوار تیغه
lining of the wall پوشش روی دیوار
interior wall دیوار داخلی
one brick wall دیوار یک اجره
outer wall دیوار خارجی
panel wall اگین دیوار
partition wall دیوار تیغه
surcharged wall دیوار محافظ که بار اضافه راحمل میکند
to talk to a [brick] wall <idiom> با دیوار حرف زدن [اصطلاح]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com