English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
cell membrane میتوکندری
Other Matches
membrane پوشه
membrane نقاب
membrane پرده
membrane دیوارهستهای
membrane هسته
membrane پوسته
membrane پرده پوست
membrane شامه
membrane غشاء
permeable membrane غشای تراوا
plasma membrane غشاء خارجی سفیده یاخته
presynaptic membrane غشاء پیش سیناپسی
reissner membrane غشای رایسنر
reticular membrane غشاء شبکهای
nuclear membrane عضوهستهای
membrane keyboard صفحه کلیدی که از صفحه پلاستیکی نازک با کلیدهای روی آن تشکیل شده است . وقتی کاربر روی کلید پردازش میکند
membrane curing گیرش پوستهای
membrane curing نگهداری غشایی بتن
hyaloid membrane غشاء زجاجی
hyaloid membrane شامهء شیشهای
embryonic membrane ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
curing membrane پوسته نگهبان
membrane keyboard احساس کننده فشار را فعال میکند
basilar membrane غشاء پایه
serous membrane شامه ابکی
serous membrane غشامایی
tympanic membrane پرده گوش
wing membrane اجزایبال
vitelline membrane غشاءزردهتخممرغ
shell membrane پوستغشا
nictitating membrane تشخیصشامه
interfemoral membrane غشایداخلماهیچه
tympanic membrane پرده صماخ
embryonic membrane غشاء جنینی
synovial membrane شامه یاغشازلالی
damp proof membrane پوسته نمبند
central concrete membrane پرده میانی بتنی
tympanic membrane injury آسیب دیدگی پرده گوش
prime membrane lining پوشش اسفالتی با روش قیرپاشی
steel facing membrane پرده فولادی
reinforced concrete facing membrane پرده بتن مسلح نما
cell حجره
cell پیل سلول
tr cell کلید فرگیر
cell اتاقک
cell ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell خانه جدول
cell زندان انفرادی
cell خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell پیل خانه باطری
cell در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell جزء اصلی باطری
cell دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell المان
cell فرف نمونه
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell حفره
cell سلول یکنفری
cell زندان تکی
cell تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell سل
cell در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell خانه
cell باطری
cell یاخته
cell پیل
cell سلول
plante cell باتری پلانته
lymph cell سلول لنف
porous cell پیل متخلخل
photoconductive cell پیل نور- رسانایی
primary cell پیل ساده
reference cell پیل مرجع
primitive cell سلول واحد ابتدایی
guard cell گیاهی را تشکیل میدهند
haploid cell یاخته جنسی
nerve cell یاخته عصبی
pilot cell پیل راهنما
nerve cell سلول عصبی
nerve cell نرون
nuclear cell پیل اتمی
memory cell سلول حافظه
photo cell پیل نور- برقی
circular cell محفظه گرد
leclanche cell پیل لکلانشه
photo cell سلول فتوالکتریک
photoconductive cell سلول فوتورسانا
photoelectric cell فتوسل
photoelectric cell سلول فتوالکتریکی
photoelectric cell سلول فتوالکتریک
photoemissive cell لامپ نور- برقی
photovoltaic cell پیل نور- برقی مجاورتی
photovoltaic cell مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
pigment cell یاخته رنگی
reference cell پیل مبنا
sample cell فرف نمونه
selenium cell سلول سلنیومی
plant cell سلولگیاهی
pollen cell شبکهگرده
queen cell حفرهملکه
sealed cell حفرهممهور
cell-phone تلفنهمراه
condemned cell سلولزندان
to cell phone با تلفن همراه زنگ زدن
Rod cell یاخته استوانه ای [در چشم]
photovoltaic cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
solar cell سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
honey cell حفرهعسل
cell wall دیوارهسلولی
padded cell اتاقک نرم پوشدار
standard cell پیل استاندارد
storage cell یاخته انباره
storage cell پیل باتری
storage cell باتری
storage cell سلول انباره
stractural cell سلول ساختاری
transformer cell سلول ترانسفورماتور
two cell accumulator اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
unbalanced cell سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
unit cell سلول واحد
unit cell کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
voltaic cell پیل ولتایی
voltaic cell پیل ولتا
whiteblood cell گویچه سفیدخون گلبول سفید
guard cell یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
current cell سل کنونی
cell relay روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
cell reference ارجاع سل
cell receptor گیرنده سلولی
cell protection حفافت سل
cell pointer اشاره گر سل
cell format قالب سل
cell format فرمت سل
cell definition تعریف سل
cell cover درپوش باتری
cell tester ولت سنج باتری
cell tester ازمایشگر باطری
current cell سل جاری
concentration cell پیل غلظتی
coductivity cell پیل سنجش رسانندگی
absorption cell فرف جذب
cham cell or of the e. وزیر دارایی
accumulator cell سلول اکومولاتور
cell vent نفس کش پیل
cell tester تسترباطری
cell body جسم یاخته
cell assembly مجتمع یاختهای
cell animation تحرک سلولی
betz's cell یاخته بتس
cell connector رابط پیل باتری
secondary cell پیل باتری
battery cell پیل باتری
active cell سلول فعال
anchor cell سل قفل
anchor cell سل تثبیت
anchor cell خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
active cell خانه کاری
bias cell پیل ولت شبکه
bichromat cell پیل بیکرومات
cell address نشانی سل
cell address آدرس سل
counter e.m.f. cell پیلهای برق وارانی
carbon cell پیل کربنی
bunsen cell پیل بونزن
body cell یاخته غیر تناسلی
blank cell سل خالی
binary cell سلول دودویی
binary cell یاخته دودویی
active cell سل فعال
solar cell سلول خورشیدی
grove cell پیل گراو
glial cell یاخته گلیایی
regulating cell پیل اضافی
end cell پیل اضافی
blood cell گویچههای خونی
blood cell یاخته خون
elementary cell پیل اولیه
electrolytic cell فرف برقکافت
electrolytic cell پیل الکترولیز
ependymal cell یاخته اپاندیم
fuel cell پیل سوختی
grenet cell پیل گرنت
germ cell یاخته جنسی
germ cell سلول تخم
germ cell سلول نطفه
galvanic cell پیل گالوانی
galvanic cell سلول گالوانی
galvanic cell پیل شیمیایی
fuller cell پیل فولر
electrochemical cell پیل الکتروشیمیایی
daniell cell پیل دانیل
data cell یاخته داده
data cell سلول
data cell سلول داده
dry cell باطری خشک
dry cell پیل خشک
daniel cell پیل دانیل
dry cell پیل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com