Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
cell protection
حفافت سل
Other Matches
self protection
برقراری تامین از خود
protection
پشتیبانی
protection
خط امان
protection
مانع کپی گرفتن شدن
protection
کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
protection
سیگنال بررسی اینکه آیا بخشی از حافظه توسط برنامه قابل دستیابی است یا خیر
protection
اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
protection
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود.
protection
عمل حفافت
self protection
حفافت از خود
self protection
صیانت نفس حفافت از خود
self protection
دفاع از نفس
over protection
تقویت
under protection
تحت الحمایه
protection
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
protection
حفافت
protection
محافظت
protection
حراست حمایت
protection
حفظ
protection
نیکداشت
protection
تامین نامه
protection
حمایت
protection
تیمارداری
protection
نگهداری
collective protection
حفافت جمعی
storage protection
حفافت انباره
consumer protection
حمایت از مصرف کننده
collective protection
حفافت گروهی
copy protection
جلوگیری از اعمال کپی
copy protection
محافظت از کپی
copy protection
حفافت دربرابر کپی
storage protection
حفافت حافظه
software protection
حفافت نرم افزاری
memory protection
حفافت حافظه
head protection
محافظسر
hand protection
محافظدستی
block protection
حفافت بلوک
feet protection
محافظپا
eye protection
محافظچشم
ear protection
محافظگوش
cathode protection
حفافت کاتدی
x ray protection
حفافت رونتگن
toe protection
پاشنه بندی
thermal protection
محافظت حرارتی
Under the protection of the law.
درپناه قانون
data protection
حفافت داده ها
flood protection
حفافت در مقابل طغیان
password protection
حفافت به کمک کلمه رمز
overvoltage protection
حفافت فشار زیاد
overload protection
حفافت بار زیاد
over voltage protection
وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
impedance protection
حفافت امپدانس
insulation protection
حفافت عایق بندی
lightning protection
با خاموش کننده مغناطیسی
file protection
حفافت فایل
file protection
حفافت پرونده
environmetal protection
حمایت محیط زیستی
degree of protection
میزان حفافت
degree of protection
میزان تامین درجه حفافت
distance protection
وسیله حفافت فاصله
rust protection
حفافت در برابر زنگ زدگی
protection ring
حلقه حفافت
protection level
سطح حفافت
protection key
کلید حفافت
protection hood
کلاهک یا روپوش محافظ
protection from sin
عصمت
memory protection
پشتیبانی ازحافظه
armor protection
حفافت درمقابل ادوات زرهی پوشش زرهی
anticorrosive protection
حفافت در برابر خوردگی
anodic protection
حفافت اندی
bank protection
حفافت ساحل رودخانه درمقابل تخریبهای ناشی ازجریان
environmental protection
حفاظت محیط زیست
armor protection
حفافت زرهی
bank protection
ساحل داری
bank protection
ساحلبانی
power system protection
حفافت سیستم قدرت
protection and indemnity club
باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
rust protection paint
رنگ ضد زنگ
frost protection preparation
ضدیخ
anti skid protection
حفافت از لغزش
The Physics of Radiation Protection
بهداشت پرتوی
positional protection device
دستگاه حفافت درگاه
high tension protection
حفافت فشار قوی
indirect bank protection
کناره بندی غیر مستقیم
The Physics of Radiation Protection
فیزیک محافظت از پرتو
overflow protection switch
کلیدحافظآبهایاضافی
line differential protection
حفافت دیفرانسیلی خط
The Physics of Radiation Protection
فیزیک بهداشت
respiratory system protection
حافظدستگاهتنفسی
cell
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell
سل
cell
در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell
خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell
در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell
محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell
تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell
در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
پیل سلول
cell
پیل
cell
زندان تکی
cell
سلول یکنفری
cell
حفره
cell
سلول
cell
خانه جدول
cell
زندان انفرادی
cell
جزء اصلی باطری
cell
المان
cell
فرف نمونه
cell
باطری
cell
پیل خانه باطری
tr cell
کلید فرگیر
cell
حجره
cell
اتاقک
cell
یاخته
cell
خانه
cell wall
دیوارهسلولی
photo cell
پیل نور- برقی
photovoltaic cell
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
photo cell
سلول فتوالکتریک
photoconductive cell
پیل نور- رسانایی
photoconductive cell
سلول فوتورسانا
photoelectric cell
فتوسل
photoelectric cell
سلول فتوالکتریکی
photoelectric cell
سلول فتوالکتریک
padded cell
اتاقک نرم پوشدار
pigment cell
یاخته رنگی
photoemissive cell
لامپ نور- برقی
cell membrane
میتوکندری
photovoltaic cell
مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
to cell phone
با تلفن همراه زنگ زدن
condemned cell
سلولزندان
cell-phone
تلفنهمراه
nerve cell
یاخته عصبی
nerve cell
سلول عصبی
sealed cell
حفرهممهور
queen cell
حفرهملکه
pollen cell
شبکهگرده
nerve cell
نرون
nuclear cell
پیل اتمی
plant cell
سلولگیاهی
honey cell
حفرهعسل
photovoltaic cell
پیل نور- برقی مجاورتی
whiteblood cell
گویچه سفیدخون گلبول سفید
voltaic cell
پیل ولتا
reference cell
پیل مبنا
sample cell
فرف نمونه
selenium cell
سلول سلنیومی
stractural cell
سلول ساختاری
Rod cell
یاخته استوانه ای
[در چشم]
reference cell
پیل مرجع
standard cell
پیل استاندارد
storage cell
یاخته انباره
storage cell
پیل باتری
transformer cell
سلول ترانسفورماتور
two cell accumulator
اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
unbalanced cell
سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
voltaic cell
پیل ولتایی
pilot cell
پیل راهنما
plante cell
باتری پلانته
porous cell
پیل متخلخل
unit cell
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
primary cell
پیل ساده
primitive cell
سلول واحد ابتدایی
unit cell
سلول واحد
solar cell
سلول خورشیدی
[الکترونیک مهندسی برق]
storage cell
سلول انباره
storage cell
باتری
cham cell or of the e.
وزیر دارایی
daniel cell
پیل دانیل
cell reference
ارجاع سل
cell receptor
گیرنده سلولی
cell pointer
اشاره گر سل
cell format
قالب سل
cell format
فرمت سل
cell definition
تعریف سل
cell cover
درپوش باتری
cell body
جسم یاخته
cell assembly
مجتمع یاختهای
cell animation
تحرک سلولی
cell relay
روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
cell tester
ولت سنج باتری
current cell
سل کنونی
current cell
سل جاری
counter e.m.f. cell
پیلهای برق وارانی
concentration cell
پیل غلظتی
coductivity cell
پیل سنجش رسانندگی
circular cell
محفظه گرد
cell vent
نفس کش پیل
cell tester
تسترباطری
cell tester
ازمایشگر باطری
cell address
نشانی سل
cell address
آدرس سل
battery cell
پیل باتری
anchor cell
سل قفل
anchor cell
سل تثبیت
anchor cell
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
active cell
خانه کاری
active cell
سل فعال
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com