Dictiornary-Farsi | cell wall | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
cell wall	دیوارهسلولی


Other Matches

tr cell	کلید فرگیر
cell	پیل سلول
cell	جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell	ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell	خط ضخیم تری که اطراف خانهای که باید در آن نوشته شود ایجاد میشود
cell	در صفحه گسترده روشی که نتیجه یا داده در یک خانه نمایش داده میشود
cell	دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cell	در یک صفحه گسترده فرمولی که در یک خانه قرار دارد
cell	محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell	تابع یا عدد مجزا در برنامه صفحه گسترده
cell	در یک سیستم ارسال داده مثل ATM بستههای داده با طول ثابت مثلاگ یک خانه در سیستم ATM شامل دادههای هشت تایی است
cell	سل
cell	خانه
cell	اتاقک
cell	حجره
cell	فرف نمونه
cell	زندان تکی
cell	سلول یکنفری
cell	باطری
cell	حفره
cell	سلول
cell	یاخته
cell	خانه جدول
cell	المان
cell	جزء اصلی باطری
cell	پیل خانه باطری
cell	زندان انفرادی
cell	پیل
wall-to-wall	فراگیر
the wall	پشت دیوارایستاده بودم
to the wall <idiom>	به آخر خط رسیدن
wall up	رسیدن موج به حداکثر اوج
to go to the wall	درتنگی یافشارواقع شدن ورشکست شدن
wall-to-wall	[مفروش کردن کل اتاق توسط یک تخته فرش]
wall-to-wall	از دیوار به دیوار
wall-to-wall	کامل
wall-to-wall	همگانی
wall-to-wall	همه جانبه
wall-to-wall	سرتاسری
wall-to-wall	فرش کردن سرتاسری
wall	محصور کردن
wall	مانع یکپارچه در پرش اسب مرکب از جعبههای روی هم
wall	حصار
wall	دیواره
wall	دیوارکشیدن
wall	دیواری
wall	محصورکردن
wall	جدار
wall	حصار دار کردن
wall	دیوار
wall	تیغه کشیدن دیوار
electrochemical cell	پیل الکتروشیمیایی
plante cell	باتری پلانته
elementary cell	پیل اولیه
plant cell	سلولگیاهی
electrolytic cell	پیل الکترولیز
porous cell	پیل متخلخل
electrolytic cell	فرف برقکافت
daniel cell	پیل دانیل
storage cell	باتری
ependymal cell	یاخته اپاندیم
sealed cell	حفرهممهور
end cell	پیل اضافی
regulating cell	پیل اضافی
queen cell	حفرهملکه
primary cell	پیل ساده
primitive cell	سلول واحد ابتدایی
data cell	یاخته داده
condemned cell	سلولزندان
data cell	سلول
cell-phone	تلفنهمراه
unit cell	کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
dry cell	باطری خشک
dry cell	پیل خشک
dry cell	پیل
reference cell	پیل مرجع
reference cell	پیل مبنا
voltaic cell	پیل ولتایی
voltaic cell	پیل ولتا
daniell cell	پیل دانیل
honey cell	حفرهعسل
cell membrane	میتوکندری
photovoltaic cell	پیل نور- برقی مجاورتی
whiteblood cell	گویچه سفیدخون گلبول سفید
haploid cell	یاخته جنسی
photoemissive cell	لامپ نور- برقی
photoelectric cell	سلول فتوالکتریک
photoelectric cell	سلول فتوالکتریکی
photoelectric cell	فتوسل
photoconductive cell	سلول فوتورسانا
photoconductive cell	پیل نور- رسانایی
photo cell	سلول فتوالکتریک
leclanche cell	پیل لکلانشه
photo cell	پیل نور- برقی
memory cell	سلول حافظه
nerve cell	یاخته عصبی
nerve cell	سلول عصبی
nerve cell	نرون
padded cell	اتاقک نرم پوشدار
pollen cell	شبکهگرده
guard cell	گیاهی را تشکیل میدهند
pilot cell	پیل راهنما
pigment cell	یاخته رنگی
fuel cell	پیل سوختی
fuller cell	پیل فولر
photovoltaic cell	مبدلی که مانند سلول فتوالکتریک تابشهای الکترومگنتیک را با طول موجهای مرئی و نزدیک ان به الکتریسیته تبدیل میکند
galvanic cell	پیل شیمیایی
galvanic cell	سلول گالوانی
galvanic cell	پیل گالوانی
lymph cell	سلول لنف
germ cell	سلول نطفه
germ cell	سلول تخم
germ cell	یاخته جنسی
glial cell	یاخته گلیایی
grenet cell	پیل گرنت
grove cell	پیل گراو
guard cell	یکی از دو سلول لوبیایی شکلی که منافذ
nuclear cell	پیل اتمی
unit cell	سلول واحد
battery cell	پیل باتری
secondary cell	پیل باتری
cell connector	رابط پیل باتری
betz's cell	یاخته بتس
bias cell	پیل ولت شبکه
data cell	سلول داده
bichromat cell	پیل بیکرومات
selenium cell	سلول سلنیومی
binary cell	یاخته دودویی
binary cell	سلول دودویی
blank cell	سل خالی
body cell	یاخته غیر تناسلی
bunsen cell	پیل بونزن
standard cell	پیل استاندارد
storage cell	یاخته انباره
blood cell	گویچههای خونی
blood cell	یاخته خون
solar cell	سلول خورشیدی
Rod cell	یاخته استوانه ای [در چشم]
stractural cell	سلول ساختاری
cell reference	ارجاع سل
absorption cell	فرف جذب
accumulator cell	سلول اکومولاتور
active cell	سلول فعال
active cell	سل فعال
active cell	خانه کاری
storage cell	سلول انباره
storage cell	پیل باتری
anchor cell	خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
anchor cell	سل تثبیت
anchor cell	سل قفل
carbon cell	پیل کربنی
solar cell	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
unbalanced cell	سلول باطری نیکل کادنیم که بیش از سلولهای دیگر تخلیه شده است
cell tester	ازمایشگر باطری
cell tester	تسترباطری
cell vent	نفس کش پیل
cham cell or of the e.	وزیر دارایی
circular cell	محفظه گرد
photovoltaic cell	سلول خورشیدی [الکترونیک مهندسی برق]
coductivity cell	پیل سنجش رسانندگی
to cell phone	با تلفن همراه زنگ زدن
concentration cell	پیل غلظتی
sample cell	فرف نمونه
counter e.m.f. cell	پیلهای برق وارانی
transformer cell	سلول ترانسفورماتور
two cell accumulator	اکومولاتور دو سلولی اکومولاتور دوبل
current cell	سل جاری
current cell	سل کنونی
cell tester	ولت سنج باتری
cell relay	روش ارسال بستههای اطلاعاتی روی یک شبکه باند وسیع مثل roadband ISDN مثلاگ سیسیتم ATM داده را با حرکت خانههای داده بین گره ها در یک شبکه گسترده منتقل میکند
cell assembly	مجتمع یاختهای
cell animation	تحرک سلولی
cell address	نشانی سل
cell body	جسم یاخته
cell cover	درپوش باتری
cell definition	تعریف سل
cell format	فرمت سل
cell format	قالب سل
cell address	آدرس سل
cell pointer	اشاره گر سل
cell protection	حفافت سل
cell receptor	گیرنده سلولی
wall energy	انرژی در واحد سطح مرزمشترک بین حوزههای مغناطیسی مختلف الجهت
wall opening	روزنه دیوار
wall eye	چشم سفید
wall entrance	عبور از داخل دیوار
wailing wall	دیوارندبه
wall eye	چشم مات
wall eye	چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
thickness of a wall	کلفتی دیوار
to encircle with a wall	دیوار یا چینه کشیدن
wall board	تخته برای چوبکاری دیوار
to panel a wall	دیواری را تخته کوبی کردن
to deafen a wall	عایق کردن دیوار
to deafen a wall	دیوار راطوری ساختن که صدارا انتقال ندهد
to peck down a wall	دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
toe wall	دیوار پای خاکریز
to deaden a wall	عایق کردن دیوار
town wall	باروی شهر
toe wall	دیوارضامن پادیوار