English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
center piece قسمت میانی اسباب روی میز
center piece میانه
Other Matches
center to center method روش اتصال مرکز به مرکزعکس هوایی
to piece out دراز
of a piece with each other ازسر هم همجنس یکدیگر
say one's piece <idiom> آشکارا نظر خودرا گفتن
one-piece لباسیکسره
piece جزء
piece طغری
piece طغرا
think piece مقاله خبری امیخته باافکار وتفسیرات نویسنده
by the piece بطورمقاطعه
to piece out کردن
to piece out تیکه تیکه درست کردن
to piece together بهم پیوستن
three piece سه پارچه
three piece سه تکه
three piece درست شده از سه قسمت
piece of eight دلاراسپانیولی
by the piece ازروی کار کرد
piece مهره شطرنج
piece سوار
piece مهره پارچه
piece فقره
piece عدد
piece سکه نمونه
piece قطعه ادبی یاموسیقی
piece نمایشنامه قسمت بخش
piece یک تکه کردن
piece وصله کردن
piece جورشدن
piece قدری
piece دانه
piece قسمت
piece پاره
piece قبضه سلاح
piece قبضه توپ یا تفنگ
piece اسلحه گرم
piece کمی
piece تکه
piece قطعه
piece ترکیب کردن
test piece نمونه ازمایش
swivel piece مدور دو راه
contact piece کنتاکت
swivel piece مدور لنگر
tail piece سیم گر
tail piece زه گیر ارایش ته فصل
contact piece پلاتین
pocket piece سکه ازدواج افتاده یا چیزی مانندان که درجیب نگاه دارندتابرکت جیب باشد
test piece نمونه ازمایشی
test piece توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
chimney piece ارایش روی بخاری
chimney piece پیش بخاری
to piece a garment جامهای را با تیکه بزرگترکردن
to piece a garment تیکه سر جامهای دادن
to piece a rope تیکه سر طناب دادن
toe piece مهرهرویپنجه
toe-piece قسمتجلویی
museum piece قدیمی غیرعادی
party piece قطعهموسیقییاشعریکهدرمهمانیاجراگردد
[piece of ] advice اندرز
piece of cake <idiom> آسان
speak one's piece <idiom> فکر کسی را خواندن
There is one piece missing. یک تکه از اسباب و اثاثیه نیست.
one-piece suit لباسیکسره
one-piece coverall پوششیکتکه
to pick to piece پاره پاره کردن
to pick to piece سخت موردانتقادوعیبجویی قراردادن
to stub a piece از کنده یاریشه پاک کردن
corbel piece قسمتپیشآمده
crotch piece فاق
end piece انتهایدم
end-piece قطعهیانتهایی
middle piece قطعهمیانی
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
mantel piece گچبری دور بخاری
head piece هوش
head piece ارایش
head piece سرصفحه
head piece کلاه
he gave me a piece of a مشورای بمن داد
he gave me a piece of a پندی بمن داد
fowling piece تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
fowling piece تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
fowling piece تفنگ ساچمه زنی
head piece ادراک ادم باهوش
head piece قسمت بالا
head piece سر هر التی که روی سر قرارمیگیرد
night piece دورنمای شب
light piece سوار سبک شطرنج
nose piece قسمتی از ریز بین که حامل عدسی شیئی است
knee piece زانو بند
kiching piece میخ چوبی بزرگ
piece dye بطوریکپارچه رنگ کردن
piece de resistance امر مهم
piece de resistance فقره برجسته
heavy piece سوار سنگین شطرنج
piece de resistance کارپر اهمیت
piece de resistance خوراک اصلی
piece deresistance بخش عمده خوراک
piece part قطعه سرهم و جدا نشدنی
piece parts قطعاتی که در تولید محصول بکاربرده میشود
piece work کار قطعهای
pinned piece اچمز
pole piece قطبک
reference piece توپ مبنا
ridge piece کش بالای شیروانی
cross piece تیر عرضی
sea piece نقاشی منظره دریا
eye piece عدسی سر دوربین
facr piece قسمت مربوط به صورت ماسک ضد گاز
piece part قطعه یک پارچه
flower piece گل کاری
flower piece ارایش گل
flower piece تصویرگل
piece deresistance مثلا تیکه بزرگی از گوشت
fitting piece تکه اتصالی
fitting piece بست
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
piece mark شماره شناسایی که روی قطعات و وسایل حک میشود
field piece توپ صحرائی
service of the piece مشق پای قبضه توپخانه مشق پای توپ
set piece قطعه ادبی ویا موسیقی منفردومشخص
base piece کف
base piece پایه پایه استقرار
base piece مقر
piece worker پیمانکار
battle piece تصویرجنگ
piece-worker پیمانکار
fowling piece تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
piece worker مقاطعه کار
piece-worker مقاطعه کار
a piece of advice یک راهنمایی
base piece قنداق
base piece قبضه مبنا
time-piece زمان
adaptor piece حلقه اتصال
time-piece ساعت
piece workers مقاطعه چی ها
piece-workers مقاطعه چی ها
piece workers پیمانکار ها
piece-workers پیمانکار ها
piece workers مقاطعه کار ها
piece-workers مقاطعه کار ها
piece worker مقاطعه چی
piece-worker مقاطعه چی
artillery piece قبضه توپخانه
artillery piece جنگ افزارتوپخانه
base piece توپ اصلی
base piece توپ مبنا
[piece of ] advice مشورت
[piece of ] advice آگاهی
piece of writing مدرک [سند ] [اصطلاح رسمی]
dragon-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
chimney-piece آذین شومینه
corbel-piece بالشتک
ashlar-piece سنگ بنا
altar-piece پرده نقاشی [یا تندیس تزئینی در قسمت بالا و عقب محراب کلیسا]
wreckage piece تکه اتلاف
wreckage piece تکه ای از لاشه هواپیما یا ماشین وغیره
abutment-piece تیر کف
dragging-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
wreckage piece تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
[piece of ] advice نصیحت
[piece of ] advice پند
a piece of information یک تکه اطلاع
museum piece تکه موزه
form-piece [تکه های سنگ در مشبک کاری]
reducing tee piece سه راه نقصانی
reducing tee piece سه راه کاهنده
piece production cost ارزش تولید قطعه
jobber [piece worker] پیمانکار
to perform a piece of music قطعه موسیقی رادرست درساز ادا کردن
BNC T piece connector فلزی به شکل ح T که کارت آداپتور را به انتهای دو بخش RG وصل میکند کابل Loaxial باریک در نصب شبکههای اینترنت به کار می رود
extended pole piece قطبک دراز شده
to put in a piece of work بخشی از کار دیگران را انجام دادن
small piece of brick کلوک
It is an intricate piece of machinery. دستگاه ظریف ودقیقی است
to carry a piece at safety تفنگی رادرحالی که ضامن ان انداخته است باخود بردن
to perform a piece of music ساز زدن
to huddle up a piece of work کاریرا سرهم بندی کردن کاریرا با شتاب انجام دادن
jobber [piece worker] مقاطعه کار
To shave a piece of wood. قطعه چوبی راتراشیدن
tensile test piece نمونه ازمون کششی
horn of pole piece شاخ قطبک
jobber [piece worker] مقاطعه چی
give someone a piece of your mind <idiom> عصبانی شدن از کسی
tow piece spark plug شمع موتور دو تکه
center تمرکز یافتن
center درمرکز قرارگرفتن
center وسط ونقطه مرکزی
center مرکز
center میان
center کیان
off center خارج از مرکز
off-center <idiom> عجیب وغریب
center تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
center مجمع
center گروه مرکزی
center قرار دادن یک متن در مرکز کاغذ یا صفحه نمایش
center سانتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com