Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (6 milliseconds)
English
Persian
central pith
هسته یا مغز چوب
Other Matches
pith
مغز تیره
pith
پر معنی وعمیق
pith
قوت
pith
مخ استخوان اهمیت
pith
مغز حرام مغز میوه
the pith of a tree
مغز درخت
central
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central
تلفن چی مرکزی
central
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central
فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central
کلمه با طول کوتاه
central
مرکزی
central
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central
واحد محاسبات و منط ق
central
واحد ورودی و خروجی
central
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central
کامپیوتر مرکزی
central station
نیروگاه مرکزی
central strip
جداکننده جهات
central site
سایت مرکزی
central reserve
سکوی میانی
central reserve
سکوی وسط
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central office
تلکس و تلگراف
central processor
پردازشگر مرکزی
central processor
پردازنده مرکزی
central position
وضعیت مرکزی
central position
قرارگاه مرکزی
central planning
برنامه ریزی مرکزی
central government
حکومت مرکزی
central office
مرکز تلفن
central strip
نوار میانی
central tendency
تمایل به مرکز
central screw
پیچمرکزی
central reservation
مرکزرزروکردن
central incisor
دندانپیشینمرکزی
central defender
مدافعوسطی
central circle
دایرهوسط
Central America
آمریکایمرکزی
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central nave
کلیسایمرکزی
switching central
مرکز تلفن خودکار
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central war
جنگ عمده
central war
جنگ عمومی
central column
ستونمرکزی
central terminal
پایانه مرکزی
central tendency
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central stile
چهارچوبدربمیانی
central office
دفتر مرکزی
central head
فشار مرکزی
central sulcus
شیار مرکزی
central fissure
شیار مرکزی
central exchange
مرکزتلکس
central exchange
مرکز تلفن خودکار
central gyrus
شکنج مرکزی
central convolution
شکنج مرکزی
central bank
بانک مرکزی
central canal
مجرای مرکزی
central city
شهر مرکزی
central load
بار مرکزی
central city
مرکز شهر
central load
نیروی وارد به مرکز
central heating
حرارت مرکزی
central heating
گرمایش مرکزی
unit central processing
واحد پردازش مرکزی
German Central Bank
بانک مرکزی آلمان
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
telephone central office
مرکز تلفن خودکار
Central African Republic
جمهوری آفریقای مرکزی
central pumping station
تلمبهخانه
central treaty organization
انگلستان
Central Intelligence Agency
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
top central manhole
حفرهمیانیورودفرد
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
central pumping station
مرکزی
central focusing wheel
چرخهزوم مرکزی
central angle at crest
فرجه ستیغ
central air data
مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central angle of arch
دهانه کمان
central concrete membrane
پرده میانی بتنی
central mixing plant
مرکز اختلاط بتن
central heating system
دستگاه حرارت مرکزی
central information file
سیستم اصلی ذخیره داده
central processing unit
واحدپردازنده مرکزی
central processing unit
واحد پردازش مرکزی
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central planning team
تیم طرح ریزی مرکزی
central pastry kitchen
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central control desk
اطاق فرمان اصلی
central limit theorem
قضیه حد مرکزی
central control desk
میزفرمان مرکزی
measures of central tendency
اندازههای گرایش مرکزی
central tendency measures
اندازههای گرایش مرکزی
central control panel
مرکز کنترل
central control panel
تابلوی مرکزی کنترل
central telegraph office
مرکز تلگراف اصلی
central mass storage
انباره انبوه مرکزی
central food preparation facility
کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
organization of central american states
سازمان دول امریکای مرکزی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com