English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (6 milliseconds)
English Persian
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
Other Matches
refueling سوخت گیری
refueling کردن
refueling تجدید سوخت کردن
refueling سوخت گیری کردن
air refueling سوختگیری هوایی
air refueling تجدیدسوخت در هوا
provisions وسایل لازم توشه ها
provisions خواربار
provisions اذوغه
provisions مواد
provisions پیش بینیها
provisions تدارکات
provisions قیود
provisions مقررات
make provisions تدارک دیدن
make provisions آماده کردن
miscellaneous provisions مواد متفرقه
provisions of a contract مواد قرار داد
provisions of a contract شرایط قرار داد
provisions of the law مقر رات قاتون
central تلفن چی مرکزی
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central واحد ورودی و خروجی
central مرکزی
central واحد محاسبات و منط ق
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central کلمه با طول کوتاه
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central کامپیوتر مرکزی
central exchange مرکزتلکس
central station نیروگاه مرکزی
central strip جداکننده جهات
central strip نوار میانی
central site سایت مرکزی
central reserve سکوی میانی
central planning برنامه ریزی مرکزی
central position قرارگاه مرکزی
central position وضعیت مرکزی
central processor پردازنده مرکزی
central processor پردازشگر مرکزی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central reserve سکوی وسط
central tendency تمایل به مرکز
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central terminal پایانه مرکزی
central screw پیچمرکزی
central reservation مرکزرزروکردن
central nave کلیسایمرکزی
central incisor دندانپیشینمرکزی
central defender مدافعوسطی
central column ستونمرکزی
central circle دایرهوسط
Central America آمریکایمرکزی
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
switching central مرکز تلفن خودکار
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central war جنگ عمده
central war جنگ عمومی
central stile چهارچوبدربمیانی
central pith هسته یا مغز چوب
central head فشار مرکزی
central government حکومت مرکزی
central sulcus شیار مرکزی
central canal مجرای مرکزی
central city مرکز شهر
central fissure شیار مرکزی
central exchange مرکز تلفن خودکار
central city شهر مرکزی
central gyrus شکنج مرکزی
central convolution شکنج مرکزی
central bank بانک مرکزی
central office مرکز تلفن
central office دفتر مرکزی
central heating گرمایش مرکزی
central heating حرارت مرکزی
central office تلکس و تلگراف
central load بار مرکزی
central load نیروی وارد به مرکز
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
central concrete membrane پرده میانی بتنی
unit central processing واحد پردازش مرکزی
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
central angle at crest فرجه ستیغ
central angle of arch دهانه کمان
top central manhole حفرهمیانیورودفرد
central pumping station مرکزی
central pumping station تلمبهخانه
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
central air data مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
central control desk اطاق فرمان اصلی
central control desk میزفرمان مرکزی
central limit theorem قضیه حد مرکزی
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
central mass storage انباره انبوه مرکزی
central mixing plant مرکز اختلاط بتن
central processing unit واحد پردازش مرکزی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central information file سیستم اصلی ذخیره داده
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
central control panel مرکز کنترل
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
telephone central office مرکز تلفن خودکار
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central treaty organization انگلستان
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com