English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
English Persian
central stile چهارچوبدربمیانی
Other Matches
stile سنگچین
stile بائو
stile باهو چوب عمودی چهارچوب درب
stile پلکان
stile نردبان
frame stile قالبنردبانی
shutting stile شیارسمتبستندر
hanging stile شیارپنجره
stile tongue of sash زبانهحمایل
stile groove of sash لولایحمایل
central کلمه با طول کوتاه
central تلفن چی مرکزی
central متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central مرکزی
central گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central واحد محاسبات و منط ق
central واحد ورودی و خروجی
central ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central کامپیوتر مرکزی
central که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central processor پردازنده مرکزی
central column ستونمرکزی
central defender مدافعوسطی
central position وضعیت مرکزی
central position قرارگاه مرکزی
central circle دایرهوسط
central incisor دندانپیشینمرکزی
central planning برنامه ریزی مرکزی
central pith هسته یا مغز چوب
central nave کلیسایمرکزی
central office تلکس و تلگراف
central office مرکز تلفن
central processor پردازشگر مرکزی
central purchase خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central war جنگ عمده
central terminal پایانه مرکزی
switching central مرکز تلفن خودکار
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central tendency تمایل به مرکز
central strip نوار میانی
central strip جداکننده جهات
central station نیروگاه مرکزی
central site سایت مرکزی
weather central مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central reserve سکوی وسط
Central America آمریکایمرکزی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
central war جنگ عمومی
central office دفتر مرکزی
central heating حرارت مرکزی
central exchange مرکز تلفن خودکار
central gyrus شکنج مرکزی
central convolution شکنج مرکزی
central city شهر مرکزی
central city مرکز شهر
central canal مجرای مرکزی
central exchange مرکزتلکس
central fissure شیار مرکزی
central sulcus شیار مرکزی
central heating گرمایش مرکزی
central load نیروی وارد به مرکز
central load بار مرکزی
central reservation مرکزرزروکردن
central screw پیچمرکزی
central reserve سکوی میانی
central head فشار مرکزی
central government حکومت مرکزی
central bank بانک مرکزی
German Central Bank بانک مرکزی آلمان
telephone central office مرکز تلفن خودکار
Central Intelligence Agency مرکز اداره اطلاعات [ایالات متحده آمریکا]
unit central processing واحد پردازش مرکزی
Central African Republic جمهوری آفریقای مرکزی
top central manhole حفرهمیانیورودفرد
central focusing wheel چرخهزوم مرکزی
central pumping station مرکزی
central pumping station تلمبهخانه
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
central mixing plant مرکز اختلاط بتن
central mass storage انباره انبوه مرکزی
central limit theorem قضیه حد مرکزی
central information file سیستم اصلی ذخیره داده
central control panel تابلوی مرکزی کنترل
central control panel مرکز کنترل
central control desk میزفرمان مرکزی
central control desk اطاق فرمان اصلی
central concrete membrane پرده میانی بتنی
central angle of arch دهانه کمان
central angle at crest فرجه ستیغ
central air data مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
central pastry kitchen اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
central treaty organization انگلستان
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
measures of central tendency اندازههای گرایش مرکزی
central tendency measures اندازههای گرایش مرکزی
central telegraph office مرکز تلگراف اصلی
central heating system دستگاه حرارت مرکزی
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central railway station ایستگاه مرکزی راه اهن
central processing unit واحدپردازنده مرکزی
central processing unit واحد پردازش مرکزی
central postal directory دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
organization of central american states سازمان دول امریکای مرکزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com