Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
central treaty organization
انگلستان
central treaty organization
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
Other Matches
brucsels treaty organization
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
North Atlantic Treaty Organization
ناتو
north atlantic treaty organization (nato
سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
north atlantic treaty organization (nato
پیمانی که در 9491 باشرکت 51 کشور به وجود امدو هدف ان در واقع مقابله نظامی با پیمان ورشو وبلوک شرق است
south east asia treaty organization
مان در بانکوک است
organization of central american states
سازمان دول امریکای مرکزی
in treaty
مشغول مذاکره و عقد پیمان
treaty
پیمان
treaty
معاهده
treaty
قرار داد پیمان نامه
treaty
عهد نامه
treaty
عهدنامه
treaty
موافقت نامه
treaty
قرارداد پیمان نظامی
treaty
قرارداد
promulgation of treaty
اعلام مفاد معاهده
prolongation of treaty
تمدید مدت معاهده
private treaty
معامله خصوصی
preamble of a treaty
مقدمه معاهده
interpertation of a treaty
تفسیر معاهده
denunciation of treaty
نقض معاهده
warsaw treaty
پیمان ورشو
private treaty
معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
denunciation of treaty
الغاء معاهده
draft of a treaty
پیش نویس معاهده
dunkrik treaty
پیمان دونکرک
peace treaty
معاهده صلح
dunkrik treaty
معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
rapallo treaty
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
conclusion of a treaty
انعقاد معاهده
rio treaty
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
versailles treaty
گردید
construction of a treaty
تفسیر معاهده
conclusion of a treaty
عقد معاهده
warsaw treaty
پیمانی که عنوان اصلی ان "پیمان کمک متقابل اروپای شرقی " است و به سال 5591 در ورشوپایتخت لهستان منعقد شد وهدف ان کمک متقابل کشورهای اروپای شرقی به یکدیگر است و بیشتر جنبه نظامی دارد
treaty port
بندر پیمانی
treaty of friendship
قرارداددوستی
treaty duty
حق متعارف گمرکی
termination of the treaty
انقضا مدت معاهده
treaty of friendship
عهدنامه مودت
open treaty
معاهده باز
rio treaty
معاهده ریو
termination of the treaty
فسخ معاهده
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
denunciation of treaty
اعلان
locarno treaty
پیمان لوکارنو
locarno treaty
انگلستان
frontier treaty
معاهده مرزی
bilateral treaty
معاهده یا معاهدات دو جانبه
approval to the treaty
معاهدهای را تصویب کردن
locarno treaty
پیمان منعقدبین المان
locarno treaty
ایتالیا
locarno treaty
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
quota share treaty
قرار سهمیه بندی
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
organization
ترتیب
organization
تشکیلات سازماندهی
self organization
سروسامان دهی بنفس خود تنظیم وتنسیق خود
organization
سازمان بندی
organization
تشکیلات
organization
یکان قسمت
organization
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization
سازمان دادن ارایش دادن موضع
organization
سازمان
file organization
سازمان پرونده
organization of the ground
سازمان دادن یا ارایش دادن زمین
file organization
سازمان فایل
data organization
سازمان داده ها
organization scheme
نمودار سازمانی
consumer organization
سازمان حمایت از مصرف کنندگان
organization chart
نمودار سازمانی
labor organization
سازمان کارگری
charity organization
سازمان خیریه
organization chart
لوحه سازمان
coliform organization
کلی باسیل
nonprofit organization
سازمان غیر انتفاعی
nonprofit organization
سازمان غیرانتفاعی
organization chart
نمودارسازمان یکان
organization control
کنترل سازمانی
economic organization
سازمان اقتصادی
visual organization
سازمان دیداری
task organization
سازمان برای رزم
task organization
سازمان دادان برای رزم برش رزمی
task organization
سازمان رزمی
table of organization
جدول سازمان
social organization
سازمان اجتماعی
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
planning organization
سازمان برنامه
sensory organization
سازمان حسی
Our organization is just standing on its own feet.
تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
data set organization
سازماندهی مجموعه داده ها
international standards organization
سازمان استانداردهای بین المللی
food and agricultural organization
سازمان خواروبار وکشاورزی
authorized level of organization
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
international refugee organization
سازمان بین المللی اوارگان
international labour organization
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
united nations organization
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
world health organization
سازمان بهداشت جهانی
food and agricultural organization
از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
Organization of American States
سازمان دول امریکایی
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
international standards organization
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
sequential file organization
سازمان دهی ترتیبی فایل
social security organization
سازمان تامین اجتماعی
united nations organization
سازمان ملل متحد
organization for economic co opration
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
central
کلمه با طول کوتاه
central
مرکزی
central
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
central
تلفن چی مرکزی
central
واحد ورودی و خروجی
central
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
central
که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
central
کامپیوتر مرکزی
central
فضایی در حافظه که محل آن مستقیماگ و به سرعت توسط CPU قابل آدرس دهی است
central
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
central
واحد محاسبات و منط ق
table of organization and equipment (toe
جدول سازمان و تجهیزات
Organization of Petroleum Exporting Countries
سازمانصادرکنندگاننفتخام
organization of petroleum exporting cont
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
organization for european economic coopr
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
weather central
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
central heating
گرمایش مرکزی
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
switching central
مرکز تلفن خودکار
central reservation
مرکزرزروکردن
Central America
آمریکایمرکزی
central circle
دایرهوسط
central column
ستونمرکزی
central defender
مدافعوسطی
central nave
کلیسایمرکزی
central screw
پیچمرکزی
central stile
چهارچوبدربمیانی
central incisor
دندانپیشینمرکزی
central convolution
شکنج مرکزی
central load
نیروی وارد به مرکز
central office
دفتر مرکزی
central office
مرکز تلفن
central office
تلکس و تلگراف
central exchange
مرکزتلکس
central pith
هسته یا مغز چوب
central position
قرارگاه مرکزی
central load
بار مرکزی
central canal
مجرای مرکزی
central gyrus
شکنج مرکزی
central exchange
مرکز تلفن خودکار
central city
شهر مرکزی
central fissure
شیار مرکزی
central sulcus
شیار مرکزی
central bank
بانک مرکزی
central city
مرکز شهر
central government
حکومت مرکزی
central head
فشار مرکزی
central position
وضعیت مرکزی
central tendency
احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
central reserve
سکوی میانی
central site
سایت مرکزی
central station
نیروگاه مرکزی
central strip
جداکننده جهات
central heating
حرارت مرکزی
central strip
نوار میانی
central purchase
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
central tendency
تمایل به مرکز
central reserve
سکوی وسط
central terminal
پایانه مرکزی
central war
جنگ عمومی
central war
جنگ عمده
central processor
پردازشگر مرکزی
central processor
پردازنده مرکزی
central planning
برنامه ریزی مرکزی
central control desk
اطاق فرمان اصلی
central concrete membrane
پرده میانی بتنی
German Central Bank
بانک مرکزی آلمان
central angle at crest
فرجه ستیغ
central pumping station
تلمبهخانه
central angle of arch
دهانه کمان
central focusing wheel
چرخهزوم مرکزی
central air data
مرکز تهیه اطلاعات هوایی مرکزی
top central manhole
حفرهمیانیورودفرد
Central Intelligence Agency
مرکز اداره اطلاعات
[ایالات متحده آمریکا]
battery control central
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
central pumping station
مرکزی
central control desk
میزفرمان مرکزی
Central African Republic
جمهوری آفریقای مرکزی
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
central processing unit
واحد پردازش مرکزی
central processing unit
واحدپردازنده مرکزی
central telegraph office
مرکز تلگراف اصلی
central railway station
ایستگاه مرکزی راه اهن
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
central tendency measures
اندازههای گرایش مرکزی
measures of central tendency
اندازههای گرایش مرکزی
central planning team
تیم طرح ریزی مرکزی
central mixing plant
مرکز اختلاط بتن
central mass storage
انباره انبوه مرکزی
central control panel
مرکز کنترل
central control panel
تابلوی مرکزی کنترل
central pastry kitchen
اشپزخانه ثابت پادگانی اشپزخانه غیر صحرایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com