English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
chain case جعبه محافظ زنجیر
chain case جعبه زنجیر
Other Matches
chain زنجیر
chain سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain سلسله سلسله مراتب
chain سری
chain saw اره برقی
chain سلسله کوه
chain زنجیر مساحی
chain زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain زنجیره
chain شبکه زنجیری
chain : زنجیرکردن
chain سلسله
chain رشته
chain کند وزنجیز حلقه
chain زنجیر
chain دارد.
chain saw اره زنجیری
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain مراجعه کنید به CATENA
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain از کلمه قبلی
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daughter chain زنجیر نوزاد
daughter chain زنجیر فرعی
chain polymerization بسپارش افزایشی
chain polymerization بسپارش زنجیری
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy chain خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
drag chain زنجیرکشش
drag chain عایق
chain reactions واکنش زنجیرهای
chain mail زره زنجیری
chain reactions واکنش زنجیری
chain reactions واکنش زنجیری یاهستهای
chain saws اره زنجیری
chain saws اره برقی
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
chain effects اثرات زنجیری
chain hob دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain hook دیلم زنجیر لنگر
chain hook هوک زنجیر
chain locker انبار زنجیر
chain locker چاله زنجیر
chain of command سلسله مراتب
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
chain of evacuation سیستم اخراجات
chain of evacuation سیستم تخلیه
chain pipe دهانه چاله زنجیر
chain guage اشل زنجیری
chain grab زنجیر گیر
chain crew متصدیان اندازه گیری
chain clamp گیره زنجیری
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
chain cable زنجیر لنگر
chain bridge پل معلق
chain bridge پل زنجیری
chain block قرقره
chain banking بانکداری زنجیری
chain field فیلد اتصال
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain gang هم زنجیر
chain pipe لوله زنجیر
chain plate صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
chain survey پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
chain survey نقشه برداری زنجیری
chain sweep مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain track مسیر زنجیر
block chain زنجیردوچرخه
chain winding سیم پیچ زنجیری
band chain زنجیر مساحی
chain work کار زنجیرهای
closed chain زنجیر حلقهای
crane chain زنجیر جرثقیل
curb chain زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
chain stopper خفت زنجیری
chain wheel چرخ زنجیر
chain printer چاپگر زنجیری
chain printer چاپگرزنجیرهای
chain pulley قرقره زنجیر
chain react تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain reflex بازتاب زنجیرهای
chain rule قانون زنجیری
chain shortening کوتاه کردن زنجیری
chain splice پیوند زنجیری
chain sprocket چرخ زنجیر
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
food chain زنجیره غذایی
chain drive زنجیرهکششی
chain brake عایقزنجیر
chain-smoking سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoke پی در پی سیگار کشیدن
chain letters نامهی زنجیری
chain letter نامهی زنجیری
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
tire chain زنجیر یخ شکن
tire chain زنجیر چرخ
surveyor's chain زنچیر سنجش
surveyor's chain پاپیمایشگری
chain guide محافظزنجیر
chain of dunes زنجیرتلمسه
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain rule قاعده زنجیری [ریاضی]
chain stitch گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
safety chain زنجیرهامنیت
mooring chain زنجیرمهار
lifting chain زنجیربالابر
drive chain زنجیرهراندن
chainsaw chain تیغهارهدرختبری
chain wheel B زنجیریچرخهیب
chain wheel A زنجیریچرخهیA
chain stitch بافت زنجیری
chain stay محلقرارگیریزنجیر
chain of neurons نرونهایزنجیرهای
surveyor's chain زنجیر مساحی
studded chain حلقه زنجیر میان دار
chain reaction واکنش زنجیرهای
elevating chain زنجیر بالابر
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
load chain زنجیر بار
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
link chain زنجیر رابط
hoisting chain زنجیر بالابر
endless chain زنجیر مدور
homoatomic chain زنجیر جور اتم
heteroatomic chain زنجیر ناجور اتمی
grab chain زنجیر قلاب دار
gunters chain زنجیرزمین پیمایی
gunter's chain متر فلزی نقشه برداری
lost chain زنجیره از دست رفته
lost chain زنجیره گم شده
sprocket chain زنجیر دندانه دار
skid chain زنجیر چرخ
chain reaction واکنش زنجیری
side chain زنجیر جانبی
print chain زنجیر چاپ
pointer chain زنجیر اشاره گرها
pawn chain زنجیر پیادهای شطرنج
parent chain زنجیر اصلی
parent chain زنجیر مادر
chain reaction واکنش زنجیری یاهستهای
measuring chain زنجیر مساحی
markov chain زنجیره مارکف
markov chain زنجیر مارکوف
link chain زنجیر اتصال
drag chain conveyor نقاله با زنجیر مقاوم
side chain substitution استخلاف در زنجیر جانبی
open chain compound سیستم باز
long chain polymer بسپار بلند زنجیر
chain of authorities of a tradition اسناد
grazing food chain زنجیره غذایی چرندگان
chain pipe wrench اچارزنجیرهای
daisy chain interrupt یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
chain check stopper سیم نگهدار
straight chain structure ساختار راست زنجیر
carbon chain polymer بسپار زنجیر کربنی
chain growth polymerization بسپارش افزایشی
anti skid chain زنجیر محافظ در برابر لغزش
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
branched chain structure ساختار زنجیری شاخه دار
chain growth polymerization بسپارش زنجیری
free radical chain reaction واکنش زنجیری رادیکالی
case محل ماهیگیری سگان بدنبال شکار
case پرتزیر
that is not the case مطلب چنین نیست
case دعوی
case موضوع حالت
case فرف محفظه
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case دعوی مورد
case وضعیت موقعیت
case محاکمه
case چمدان
case کیف
case جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
such being the case حال که چنین است دراینصورت
case وضع
case روکش کردن
case دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
case کلیدی که حروف را از بزرگ به کوچک تبدیل میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com