Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
chain crew
متصدیان اندازه گیری
Other Matches
crew
کارکنان کشتی
crew
جاشویان سرنشینان
crew
کمک ناخدا
crew
تیم پاروزنان و سکاندار
crew
hands:syn
crew
خدمه
crew
خدمه هواپیما
crew
جاشو سرنشین
crew
خدمه جنگ افزار
crew
کارکنان هواپیماوامثال ان
crew
خدمه کشتی
crew
پرسنل ناو
combat crew
خدمه رزمی
corner crew
متصدیان اعلام خطر به راننده در سر پیچ
crew member
خدمه جنگ افزار
crew quarters
بخشخدمه
crew member
خدمه هواپیما
crew's room
اتاقخدمه
crew neck
یقهناخدایی
combat crew
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
pit crew
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او
ground crew
کارکنان هواپیما
section crew
دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
crew cuts
اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
cabin crew
کارکن کابین
[هواپیما]
crew cut
اصلاح سربطوری که موهاکوتاه شده وشبیه ماهوت پاک کن شود
furnace crew
کارکنان کوره
gun's crew
خدمه توپ
ground crew
متخصصین فنی ومکانیکهای هواپیما
skeleton crew
حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
crew served weapon
جنگ افزار خدمه دار
crew served weapon
جنگ افزار اجتماعی
The ship and all its crew were lost .
کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
crew neck sweater
ژاکتیقهناخدایی
chain saw
اره برقی
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain saw
اره زنجیری
chain
مراجعه کنید به CATENA
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
زنجیر مساحی
chain
سلسله کوه
chain
سری
chain
سلسله سلسله مراتب
chain
سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain
زنجیر
chain
زنجیره
chain
شبکه زنجیری
chain
: زنجیرکردن
chain
سلسله
chain
رشته
chain
کند وزنجیز حلقه
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
زنجیر
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain
از کلمه قبلی
chain
دارد.
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
lost chain
زنجیره از دست رفته
lost chain
زنجیره گم شده
markov chain
زنجیر مارکوف
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
markov chain
زنجیره مارکف
measuring chain
زنجیر مساحی
daughter chain
زنجیر فرعی
parent chain
زنجیر مادر
parent chain
زنجیر اصلی
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
load chain
زنجیر بار
link chain
زنجیر اتصال
link chain
زنجیر رابط
diasy chain
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
drag chain
زنجیرکشش
drag chain
عایق
elevating chain
زنجیر بالابر
hoisting chain
زنجیر بالابر
endless chain
زنجیر مدور
grab chain
زنجیر قلاب دار
gunter's chain
متر فلزی نقشه برداری
gunters chain
زنجیرزمین پیمایی
heteroatomic chain
زنجیر ناجور اتمی
homoatomic chain
زنجیر جور اتم
daughter chain
زنجیر نوزاد
pointer chain
زنجیر اشاره گرها
print chain
زنجیر چاپ
chain brake
عایقزنجیر
chain drive
زنجیرهکششی
chain guide
محافظزنجیر
chain of dunes
زنجیرتلمسه
chain of neurons
نرونهایزنجیرهای
chain stay
محلقرارگیریزنجیر
chain stitch
بافت زنجیری
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
chainsaw chain
تیغهارهدرختبری
drive chain
زنجیرهراندن
lifting chain
زنجیربالابر
mooring chain
زنجیرمهار
safety chain
زنجیرهامنیت
He is a chain smoker.
پشت سرهم سیگار می کشد
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
chain-smoking
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
side chain
زنجیر جانبی
skid chain
زنجیر چرخ
sprocket chain
زنجیر دندانه دار
studded chain
حلقه زنجیر میان دار
surveyor's chain
زنجیر مساحی
surveyor's chain
پاپیمایشگری
surveyor's chain
زنچیر سنجش
tire chain
زنجیر چرخ
tire chain
زنجیر یخ شکن
vehicle chain
زنجیر وسیله نقلیه
chain letter
نامهی زنجیری
chain letters
نامهی زنجیری
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain clamp
گیره زنجیری
chain case
جعبه زنجیر
chain case
جعبه محافظ زنجیر
chain cable
زنجیر لنگر
chain bridge
پل معلق
chain bridge
پل زنجیری
chain block
قرقره
chain banking
بانکداری زنجیری
chain effects
اثرات زنجیری
chain field
فیلد اتصال
chain locker
انبار زنجیر
chain hook
هوک زنجیر
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hob
دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain guage
اشل زنجیری
chain grab
زنجیر گیر
chain gang
هم زنجیر
chain gang
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
block chain
زنجیردوچرخه
band chain
زنجیر مساحی
chain reactions
واکنش زنجیری یاهستهای
chain reaction
واکنش زنجیرهای
chain reaction
واکنش زنجیری
chain reaction
واکنش زنجیری یاهستهای
chain stores
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain reactions
واکنش زنجیری
chain reactions
واکنش زنجیرهای
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain polymerization
بسپارش زنجیری
chain polymerization
بسپارش افزایشی
food chain
زنجیره غذایی
chain saws
اره برقی
chain saws
اره زنجیری
chain mail
زره زنجیری
chain locker
چاله زنجیر
chain of command
سلسله مراتب
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
chain track
مسیر زنجیر
chain sweep
مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain survey
نقشه برداری زنجیری
chain survey
پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
chain stopper
خفت زنجیری
chain wheel
چرخ زنجیر
chain sprocket
چرخ زنجیر
chain splice
پیوند زنجیری
chain winding
سیم پیچ زنجیری
chain shortening
کوتاه کردن زنجیری
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy chain
ارسال یا تغییر دهد
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
curb chain
زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
crane chain
زنجیر جرثقیل
closed chain
زنجیر حلقهای
chain work
کار زنجیرهای
chain rule
قانون زنجیری
chain reflex
بازتاب زنجیرهای
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
chain pipe
لوله زنجیر
chain pipe
دهانه چاله زنجیر
chain of evacuation
سیستم تخلیه
chain of evacuation
سیستم اخراجات
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
chain printer
چاپگر زنجیری
chain printer
چاپگرزنجیرهای
chain react
تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain react
دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain pulley
قرقره زنجیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com