English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
chain effects اثرات زنجیری
Other Matches
after-effects تاثیر بعدی
after-effects اثر ثانوی
effects عوامل
by-effects اثرهای جانبی
by-effects آثار جانبی
personal effects لوازم شخصی
side-effects نتیجه جانبی
differential effects اثرتغییر شرایط استاندارد روی سهمی گلوله
side-effects اثر جانبی
side-effects اثرجانبی نتیجه جانبی
side-effects واکنش ثانوی
side-effects اثر زیان اور
spread effects اثرات پراکندگی
side-effects اثر فرعی
growth effects اثار رشد
secondary effects اثرهای جانبی
side effects اثرهای جانبی
desired effects اثرات مورد نظر
special effects تروکاژ
spillover effects آثار جانبی
spread effects اثرات نشر
spillover effects اثرات خارجی
social effects سودهای اجتماعی
thermal effects اثرات حرارتی
side effects اثرات فرعی
side effects اثرات جنبی
secondary effects اثرات ثانوی
relativistic effects اثار نسبیتی
range effects اثرات بردی
range effects اثرات برد
contingent effects اثرات احتمالی انفجار هستهای
controlled effects جنگ افزارهای با اثرات کنترل شده
special effects جلوههای ویژه
linkage effects اثرات زنجیری
controlled effects اثرات کنترل شده
sound effects عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
side effects آثار جانبی
secondary effects آثار جانبی
spillover effects اثرهای جانبی
sound effects صدا سازی
Personal effects are duty-free. لوازم شخصی معاف از حقوق گمرکی است
digital video effects monitor صفحهنمایشدیجیتالی
digital video special effects نمایشمخصوصعددیعوامل
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects. در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.
chain زنجیر مساحی
chain زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain سلسله کوه
chain سری
chain سلسله سلسله مراتب
chain سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain زنجیره
chain شبکه زنجیری
chain : زنجیرکردن
chain سلسله
chain رشته
chain کند وزنجیز حلقه
chain زنجیر
chain زنجیر
chain چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain saw اره برقی
chain saw اره زنجیری
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
chain از کلمه قبلی
chain دارد.
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain مراجعه کنید به CATENA
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain 1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
grab chain زنجیر قلاب دار
skid chain زنجیر چرخ
endless chain زنجیر مدور
side chain زنجیر جانبی
print chain زنجیر چاپ
gunters chain زنجیرزمین پیمایی
homoatomic chain زنجیر جور اتم
link chain زنجیر اتصال
load chain زنجیر بار
lock chain زنجیربرای بستن چرخ
lost chain زنجیره گم شده
markov chain زنجیر مارکوف
markov chain زنجیره مارکف
measuring chain زنجیر مساحی
parent chain زنجیر مادر
gunter's chain متر فلزی نقشه برداری
lost chain زنجیره از دست رفته
parent chain زنجیر اصلی
pawn chain زنجیر پیادهای شطرنج
pointer chain زنجیر اشاره گرها
heteroatomic chain زنجیر ناجور اتمی
sprocket chain زنجیر دندانه دار
chain drive زنجیرهکششی
chain guide محافظزنجیر
chain of dunes زنجیرتلمسه
chain of neurons نرونهایزنجیرهای
chain stay محلقرارگیریزنجیر
chain stitch بافت زنجیری
chain wheel A زنجیریچرخهیA
chain wheel B زنجیریچرخهیب
chainsaw chain تیغهارهدرختبری
drive chain زنجیرهراندن
lifting chain زنجیربالابر
mooring chain زنجیرمهار
safety chain زنجیرهامنیت
He is a chain smoker. پشت سرهم سیگار می کشد
chain stitch گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
chain rule قاعده زنجیری [ریاضی]
chain brake عایقزنجیر
chain-smoking سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
studded chain حلقه زنجیر میان دار
surveyor's chain زنجیر مساحی
surveyor's chain پاپیمایشگری
surveyor's chain زنچیر سنجش
tire chain زنجیر چرخ
tire chain زنجیر یخ شکن
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
chain letter نامهی زنجیری
chain letters نامهی زنجیری
chain-smoke پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking پی در پی سیگار کشیدن
hoisting chain زنجیر بالابر
chain of evacuation سیستم تخلیه
chain gang هم زنجیر
chain gang دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain field فیلد اتصال
chain crew متصدیان اندازه گیری
chain clamp گیره زنجیری
chain case جعبه زنجیر
chain case جعبه محافظ زنجیر
chain cable زنجیر لنگر
chain bridge پل معلق
chain grab زنجیر گیر
chain guage اشل زنجیری
chain of evacuation سیستم اخراجات
chain of command سلسله مراتب فرماندهی
chain of command سلسله مراتب
chain locker چاله زنجیر
chain locker انبار زنجیر
chain hook هوک زنجیر
chain hook دیلم زنجیر لنگر
chain hob دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain bridge پل زنجیری
chain block قرقره
chain banking بانکداری زنجیری
chain reactions واکنش زنجیری یاهستهای
chain reaction واکنش زنجیرهای
chain reaction واکنش زنجیری
chain reaction واکنش زنجیری یاهستهای
chain stores فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain-smokers کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain reactions واکنش زنجیری
chain reactions واکنش زنجیرهای
block chain زنجیردوچرخه
band chain زنجیر مساحی
chain polymerization بسپارش زنجیری
chain polymerization بسپارش افزایشی
food chain زنجیره غذایی
chain saws اره برقی
chain saws اره زنجیری
chain mail زره زنجیری
chain smoker کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain pipe دهانه چاله زنجیر
elevating chain زنجیر بالابر
chain winding سیم پیچ زنجیری
chain work کار زنجیرهای
closed chain زنجیر حلقهای
link chain زنجیر رابط
drag chain زنجیرکشش
crane chain زنجیر جرثقیل
curb chain زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
daisy chain ارسال یا تغییر دهد
daisy chain خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daughter chain زنجیر فرعی
daughter chain زنجیر نوزاد
diasy chain انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
drag chain عایق
chain track مسیر زنجیر
chain sweep مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain survey نقشه برداری زنجیری
chain rule قانون زنجیری
chain reflex بازتاب زنجیرهای
chain react دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain react تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain pulley قرقره زنجیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com